بندگی یا بردگی | فراتر از یک سایت
مهجوریت و غربت قرآن / قرآن غریب است / جفا به قرآن توسط مسلمانان / بیگانگی با قرآن
قرآن راه ارتباط با خالق / 2 راه ارتباطی بدون واسطه با پروردگار عالم
تصور کنید برای دیدار با یکی از مسئولان شهر راهیِ اداره تحت مدیریت وی شدهاید، چه مراحلی را باید پشت سر گذاشت تا شهردار یک منطقه را ملاقات نمود؟ اگر مدیری که در رده بالاتری باشد چطور؟ مثلاً فرماندار، استاندار، وزیر، معاون رییسجمهور و یا خود رییسجمهور؟! مسلم است هر چه رتبه آن مسئول بالاتر باشد، تدابیر امنیتی شدیدتر و امکان دسترسی به وی دشوارتر خواهد بود، رابطه با خالق کجا و رابطه با مخلوق کجا؟! برای ملاقات با شهردار چند روز بایست وقت صرف کنید و وقت بگیرید، اگر وقت بدهند دغدغهی بعدی شما این است که آیا میتوان درخواستی از وی داشت و آیا او اجابت خواهد کرد؟!
امام امیرالمؤمنین7میفرماید:
آبروی تو چون یخی جامد است که درخواست؛ آن را قطرهقطره آب میکند؛ پس بنگر که آن را نزد چه کسی فرومیریزی[1]؟
سفارشهای قرآن در مورد قرآن / قرآن از مسلمانان چه توقعی دارد
دانستیم قرآن شاهراه هدایت بشر به سمت قلههای سعادت ابدی است که هیچ لغزشی در آن وجود ندارد، طبیعی است هر که ظرف بزرگتری داشته باشد، از دریا بیشتر بهرهمند میشود، این اقیانوس بیکران که اعجازش دانشمندان شرق و غرب عالم را مبهوت خود نموده است چنین میفرماید:
فَاقْرَؤُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ[1]
آنچه براى شما میسّر است قرآن بخوانید.
این تلاوت مرحله ابتدایی است، چراکه هدف از انس با قرآن فهم قرآن است و این فهم امکانپذیر نیست مگر با تدبر و تفکر در آیات:
قرآن در کلام ناطق قرآن / قرآن در کلام حضرت علی (ع) / قرآن در نهج البلاغه / قرآن ناطق و نطق درباره قر
آقا امیرالمؤمنین7فرمودهاند: اسرار کلام الهی در قرآن مجید جمع شده است و اسرار قرآن در سوره حمد و اسرار سوره حمد در آیه «بسمالله الرحمن الرحیم» فراهم آمده و اسرار «بسمالله الرحمن الرحیم» در حرف باء «بسمالله الرحمن الرحیم» مجتمع گشته و اسرار حرف باء در نقطه این حرف جمع است و من همان نقطه زیرین حرف باء هستم.[1]
و باز می شنویم از زبان قرآن ناطق:
بر شما باد به عمل کردن به قرآن که ریسمان محکم الهی و نور آشکار و درمانی سودمند است که تشنگی را فرونشاند، نگهدارنده کسی است که به آن تمسک جوید و نجاتدهنده آنکس است که به آن چنگ آویزد، کجی ندارد تا راست شود و گرایش به باطل ندارد تا از آن بازگردانده شود و تکرار و شنیدن پیاپی آیات، کهنهاش نمیسازد و گوش از شنیدن آن خسته نمیشود؛ کسی که با قرآن سخن بگوید راست گفته و هر کس بدان عمل کند پیشتاز است.[2]
شکایت پیامبر (ص) از مسلمانان در روز قیامت / شکایت پیامبر در مورد قرآن / غربت قرآن / راه انس با قرآن
از صدر اسلام تاکنون خونهایی درراه حفظ قرآن و ارزشهای قرآنی ریخته شده که نمونه متعالی آن قیام حضرت اباعبدالله الحسین7درراه اعتلای این کتاب انسانساز بود که صورت گرفت و درنهایت منجر به شهادت ۷۲ تن از یاران باوفای حضرت گردید.
در احوالات پیامبر اکرم9چنین آمده که ایشان پس از تحمل بیاحترامیها و جهالت قوم، با دیدن ضلالت و گمراهی ایشان دست به دعا برداشته و هدایت ایشان را از خداوند منان خواستار میشده است؛ از همین روست که لقب رحمه للعالمین برازنده وجود مبارک ایشان است؛ اما چه میشود که همین پیامبر رحمت در قیامت از مسلمانان که امت خود حضرت هستند شکایت میکند؟ دلیل این شکایت چیست؟
آیا قرآن کلام خداست؟ / آیا قرآن بر پیامبر نازل شده است؟ / خدا چگونه قرآن را نازل کرده است؟
در پاسخ به این سؤال به آیهای از کلامالله اشاره میکنیم که فرمود:
قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِن كَانَ مِنْ عِندِ اللَّهِ ثُمَّ كَفَرْتُم بِهِ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ هُوَ فِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ[1]
بگو: به من خبر دهید اگر این قرآن از سوى خداوند باشد و شما به آن کافر شوید، چه کسى گمراهتر خواهد بود از کسى که در مخالفت شدیدى (با آن) قرار دارد؟!
هرگاه شخص یا اشخاصی ادعایی میکنند یا باید برای مدعای خود دلیل بیاورند یا در رد ادعای طرف مقابل سند و مدرکی علمی ارائه نمایند-حضرت ابراهیم7وقتی در برابر ادعای خدایی نمرود، او را دعوت به پذیرش توحید نمود چنین استدلال کرد:
آیا قرآن تحریف شده است؟ / عدم تحریف قرآن / تحریف معنوی / تحریف لفظی / تحریف عملی
پسازآنکه دانستیم قرآن عطیه الهی و برنامه سعادت بشر است، عدهای برای فرار از احکام آن قائل به تحریف قرآن شدهاند تا از این طریق و به بهانه دستبرد در آیات، از برخی احکام که ناخوشایند ایشان است و با منافع مادی، هواهای نفسانی و خواهشهای شهوانی ایشان در تضاد است چشمپوشی نمایند، لازم به یادآورى است: آن اقلیت ضعیفى که احتمال تحریف قرآن را دادهاند تنها در مورد کم شدن آن است وگرنه احدى این احتمال را نداده که بر قرآن موجود، چیزى افزودهشده باشد (دقت کنید).[1] تحریف بر سه گونه است: «تحریف لفظى»، «تحریف معنوى» و «تحریف عملى».
خداوند متعال در مقام دفاع از قرآن و رد این شبهات چنین میفرماید:
چرا قرآن به زبان عربی نازلشده است؟ / من میخوام فارسی بخونم
زبان یکی از ابزار برقراری ارتباط است که در پیشرفت تمدن بشری نقش بسزایی داشته است؛ چراکه سهولت در برقراری ارتباط و فهم مفاهیم کمک شایانی است برای مبادلات تجاری، سیاسی، فرهنگی، علمی و...
ازآنجاکه قرآن در سرزمین حجاز بر مردمی عربزبان نازلشده است، بدیهی است به زبان همان قوم باشد:
وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ[1]
ما هیچ پیامبرى را نفرستادیم، جز به زبان قومش؛ تا (حقایق را) براى آنها آشکار سازد.
با توجه به اینکه پیامبر9از قریش بود و خود نیز عربزبان بود، برای جلوگیری از بهانههای مردم عصر جاهلیت که همدوره حضرت بودند این قرآن به زبان عربی نازل شد؛ آیه ذیل مهر تأییدی است بر این سخن:
وَلَوْ جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا أَعْجَمِيًّا لَّقَالُوا لَوْلَا فُصِّلَتْ آيَاتُهُ أَأَعْجَمِيٌّ وَعَرَبِيٌّ[2]
آیا قرآن به تنهایی کفایت میکند؟ / آیا همه چیز در قرآن آمده است؟ / راسخان در علم چه کسانی هستند؟
آیا قرآن بهتنهایی برنامه سعادت بشر را آورده است و آیا عمل به قرآن میتواند مسیر بندگی را هموار و رسیدن به قرب الهی را تسهیل نماید؟
قرآن (ثقل اکبر) با قرار گرفتن در کنار اهلبیت:که ثقل اصغر هستند و حدیث ثقلین را عینیت میبخشند؛ برنامه جامع و کامل سعادت بشر است؛ البته بهشرط آشنایی، فهم و عمل به این دو گوهر گرانبها!
با توجه به اینکه قبلاً اشاره کردیم عمل به قرآن درگرو فهم قرآن است؛ اهمیت حدیث مزبور بیشازپیش نمایان میشود مضاف بر اینکه در قرآن چنین فرموده است:
هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ[1]
او کسى است که این کتاب آسمانى را بر تو نازل کرد؛ که بخشى از آن، آیات «محکم» [صریح و روشن] است؛ که اساس این کتاب است؛ (و پیچیدگى آیات دیگر را برطرف مىکند.) و بخشى دیگر، «متشابه» (و پیچیده) است.
چرا قرآن را عربی بخوانیم؟ / چه تفاوتی در تلاوت قرآن به فارسی و عربی وجود دارد؟
ما که عرب نیستیم؛ در ثانی وقتی عربی میخوانیم متوجه معنا و مفهوم آن نمیشویم!
سوای از دلایلی که قبلاً در باب نسخه پزشک و خلبان به بحث گذاشتیم؛ خوب است به بعد معنوی تلاوت قرآن از روی مصحف و به زبان عربی بپردازیم در قرآن مجید چنین آمده است:
قَدْ جَاءكُم مِّنَ اللّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُّبِينٌ[1]
از طرف خداوند نور و کتاب آشکارى بهسوی شما آمد.
در جای دیگر چنین میفرماید:
فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذِي أَنزَلْنَا وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ[2]
به خدا و پیامبرش و نورى که نازل کردهایم ایمان بیاورید.
آیات معروف و مشهور قرآن / آیات معروف سوره بقره
در این مطلب آیات معروف و مشهور سوره بقره را منتشر ساختیم و اگر مطلبی در خصوص آیه در پایگاه «بندگی یا بردگی» وجود داشته باشد ذیل همان آیه با عنوان «مطلب مربوط به این آیه» درج شده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ
آیه در مورد مهر زدن خدا بر چشم و دل و گوش برخی افراد:
خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَ عَلَى سَمْعِهِمْ وَ عَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ
خدا بر دلها و گوشهای آنان مهر نهاده؛ و بر چشمهایشان پردهای افکنده شده؛ و عذاب بزرگی در انتظار آنهاست.
﴿البقرة، 7﴾
ــــــــــــــــــــــــــــ
آیه در مورد منافقانی که دل بیمار دارند:
فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا کَانُوا يَکْذِبُونَ
در دلهای آنان یک نوع بیماری است؛ خداوند بر بیماری آنان افزوده؛ و به خاطر دروغهایی که میگفتند، عذاب دردناکی در انتظار آنهاست.
﴿البقرة، 10﴾
ــــــــــــــــــــــــــــ
آیه در مورد کسانی که راه هدایت را رها کرده و قدم در جاده انحراف گذاشتهاند:
أُولٰئِکَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلاَلَةَ بِالْهُدَى فَمَا رَبِحَتْ تِجَارَتُهُمْ وَ مَا کَانُوا مُهْتَدِينَ
آنان کسانی هستند که «هدایت» را به «گمراهی» فروختهاند؛ و (این) تجارت آنها سودی نداده؛ و هدایت نیافتهاند.
﴿البقرة، 16﴾
ــــــــــــــــــــــــــــ
آیه در مورد کر و لال:
صُمٌّ بُکْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لاَ يَرْجِعُونَ
آنها کران، گنگها و کورانند؛ لذا (از راه خطا) بازنمیگردند!
﴿البقرة، 18﴾
ــــــــــــــــــــــــــــ
آیه در مورد کسانی که شکاکین در مورد قرآن و دعوت آنان به مبارزه و مقابله:
وَ إِنْ کُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَدَاءَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِينَ
و اگر در باره آنچه بر بنده خود [= پیامبر] نازل کردهایم شک و تردید دارید، (دست کم) یک سوره همانند آن بیاورید؛ و گواهان خود را - غیر خدا - برای این کار، فرا خوانید اگر راست میگویید!
﴿البقرة، 23﴾
ــــــــــــــــــــــــــــ
آیه در مورد کسانی که قطع «صله رحم» میکنند / آیه در مورد صله رحم:
الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَ يَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولٰئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ
فاسقان کسانی هستند که پیمان خدا را، پس از محکم ساختن آن، میشکنند؛ و پیوندهایی را که خدا دستور داده برقرار سازند، قطع نموده، و در روی زمین فساد میکنند؛ اینها زیانکارانند.
﴿البقرة، 27﴾
ــــــــــــــــــــــــــــ
آیه در مورد انکار مبدأ و معاد / آیه در مورد کفر به خدا و انکار باریتعالی:
کَيْفَ تَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ کُنْتُمْ أَمْوَاتاً فَأَحْيَاکُمْ ثُمَّ يُمِيتُکُمْ ثُمَّ يُحْيِيکُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
چگونه به خداوند کافر میشوید؟! در حالی که شما مردگان (و اجسام بیروحی) بودید، و او شما را زنده کرد؛ سپس شما را میمیراند؛ و بار دیگر شما را زنده میکند؛ سپس به سوی او بازگردانده میشوید. (بنابر این، نه حیات و زندگی شما از شماست، و نه مرگتان؛ آنچه دارید از خداست).
﴿البقرة، 28﴾
ــــــــــــــــــــــــــــ
آیه در مورد اینکه انسان خلیفه خداست:
وَ إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلاَئِکَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَ تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَ يَسْفِکُ الدِّمَاءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ
(به خاطر بیاور) هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من در روی زمین، جانشینی [= نمایندهای] قرار خواهم داد.» فرشتگان گفتند: «پروردگارا!» آیا کسی را در آن قرار میدهی که فساد و خونریزی کند؟! (زیرا موجودات زمینی دیگر، که قبل از این آدم وجود داشتند نیز، به فساد و خونریزی آلوده شدند. اگر هدف از آفرینش این انسان، عبادت است،) ما تسبیح و حمد تو را بجا میآوریم، و تو را تقدیس میکنیم.» پروردگار فرمود: «من حقایقی را میدانم که شما نمیدانید.»
﴿البقرة، 30﴾
ــــــــــــــــــــــــــــ
آیه در مورددستور سجده بر آدم / آیه در مورد نافرمانی شیطان از سجده کردن:
وَ إِذْ قُلْنَا لِلْمَلاَئِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَى وَ اسْتَکْبَرَ وَ کَانَ مِنَ الْکَافِرِينَ
و (یاد کن) هنگامی را که به فرشتگان گفتیم: «برای آدم سجده و خضوع کنید!» همگی سجده کردند؛ جز ابلیس که سر باز زد، و تکبر ورزید، (و به خاطر نافرمانی و تکبرش) از کافران شد.
﴿البقرة، 34﴾
ــــــــــــــــــــــــــــ
آیه در مورد سکونت آدم و حوا در بهشت:
وَ قُلْنَا يَا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُکَ الْجَنَّةَ وَ کُلاَ مِنْهَا رَغَداً حَيْثُ شِئْتُمَا وَ لاَ تَقْرَبَا هٰذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ
و گفتیم: «ای آدم! تو با همسرت در بهشت سکونت کن؛ و از (نعمتهای) آن، از هر جا میخواهید، گوارا بخورید؛ (اما) نزدیک این درخت نشوید؛ که از ستمگران خواهید شد.
﴿البقرة، 35﴾
ــــــــــــــــــــــــــــ
آیه در مورد کتمان حقیقت:
وَ لاَ تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَ تَکْتُمُوا الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ
و حق را با باطل نیامیزید! و حقیقت را با اینکه میدانید کتمان نکنید!
﴿البقرة، 42﴾
ــــــــــــــــــــــــــــ
آیه در مورد نماز جماعت:
وَ أَقِيمُوا الصَّلاَةَ وَ آتُوا الزَّکَاةَ وَ ارْکَعُوا مَعَ الرَّاکِعِينَ
و نماز را بپا دارید، و زکات را بپردازید، و همراه رکوع کنندگان رکوع کنید (و نماز را با جماعت بگزارید)!
﴿البقرة، 43﴾
ــــــــــــــــــــــــــــ
آیه در مورد کسانی که امر به معروف میکنند اما خود عمل نمیکنند:
أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکِتَابَ أَ فَلاَ تَعْقِلُونَ
آیا مردم را به نیکی (و ایمان به پیامبری که صفات او آشکارا در تورات آمده) دعوت میکنید، اما خودتان را فراموش مینمایید؛ با اینکه شما کتاب (آسمانی) را میخوانید! آیا نمیاندیشید؟!
﴿البقرة، 44﴾
ــــــــــــــــــــــــــــ
آیه در مورد سختی نماز و صبر:
وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاَةِ وَ إِنَّهَا لَکَبِيرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخَاشِعِينَ
از صبر و نماز یاری جوئید؛ (و با استقامت و مهار هوسهای درونی و توجه به پروردگار، نیرو بگیرید؛) و این کار، جز برای خاشعان، گران است.
﴿البقرة، 45﴾
ــــــــــــــــــــــــــــ
آیه در مورد گوساله پرستی بنی اسرائیل:
وَ إِذْ وَاعَدْنَا مُوسَى أَرْبَعِينَ لَيْلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنْتُمْ ظَالِمُونَ
و (به یاد آورید) هنگامی را که با موسی چهل شب وعده گذاردیم؛ (و او، برای گرفتن فرمانهای الهی، به میعادگاه آمد؛) سپس شما گوساله را بعد از او (معبود خود) انتخاب نمودید؛ در حالی که ستمکار بودید.
﴿البقرة، 51﴾
ــــــــــــــــــــــــــــ
آیه در مورد درخواست مشاهده خدا از طرف بنی اسرائیل:
وَ إِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْکُمُ الصَّاعِقَةُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ
و (نیز به یاد آورید) هنگامی را که گفتید: «ای موسی! ما هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد؛ مگر اینکه خدا را آشکارا (با چشم خود) ببینیم!» پس صاعقه شما را گرفت؛ در حالی که تماشا میکردید.
﴿البقرة، 55﴾
ــــــــــــــــــــــــــــ
آیه در مورد ایرادهای بنی اسرائیلی:
وَ إِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَنْ نَصْبِرَ عَلَى طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّکَ يُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِهَا وَ قِثَّائِهَا وَ فُومِهَا وَ عَدَسِهَا وَ بَصَلِهَا قَالَ أَ تَسْتَبْدِلُونَ الَّذِي هُوَ أَدْنَى بِالَّذِي هُوَ خَيْرٌ اهْبِطُوا مِصْراً فَإِنَّ لَکُمْ مَا سَأَلْتُمْ وَ ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْکَنَةُ وَ بَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ ذٰلِکَ بِأَنَّهُمْ کَانُوا يَکْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَ يَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ ذٰلِکَ بِمَا عَصَوْا وَ کَانُوا يَعْتَدُونَ
و (نیز به خاطر بیاورید) زمانی را که گفتید: «ای موسی! هرگز حاضر نیستیم به یک نوع غذا اکتفا کنیم! از خدای خود بخواه که از آنچه زمین میرویاند، از سبزیجات و خیار و سیر و عدس و پیازش، برای ما فراهم سازد.» موسی گفت: «آیا غذای پستتر را به جای غذای بهتر انتخاب میکنید؟! (اکنون که چنین است، بکوشید از این بیابان) در شهری فرود آئید؛ زیرا هر چه خواستید، در آنجا برای شما هست.» و (مهر) ذلت و نیاز، بر پیشانی آنها زده شد؛ و باز گرفتار خشم خدائی شدند؛ چرا که آنان نسبت به آیات الهی، کفر میورزیدند؛ و پیامبران را به ناحق میکشتند. اینها به خاطر آن بود که گناهکار و متجاوز بودند.
﴿البقرة، 61﴾
ــــــــــــــــــــــــــــ
آیه در مورد کسانی که مدعی هستند همه حتی یهودی و مسیحی هم به بهشت میرود:
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ هَادُوا وَ النَّصَارَى وَ الصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صَالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لاَ هُمْ يَحْزَنُونَ
کسانی که (به پیامبر اسلام) ایمان آوردهاند، و کسانی که به آئین یهود گرویدند و نصاری و صابئان [= پیروان یحیی] هر گاه به خدا و روز رستاخیز ایمان آورند، و عمل صالح انجام دهند، پاداششان نزد پروردگارشان مسلم است؛ و هیچگونه ترس و اندوهی برای آنها نیست. (هر کدام از پیروان ادیان الهی، که در عصر و زمان خود، بر طبق وظایف و فرمان دین عمل کردهاند، مأجور و رستگارند.)
﴿البقرة، 62﴾
ــــــــــــــــــــــــــــ
آیه در مورد تعطیلی روز شنبه برای یهودیان:
وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَوْا مِنْکُمْ فِي السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ
به طور قطع از حال کسانی از شما، که در روز شنبه نافرمانی و گناه کردند، آگاه شدهاید! ما به آنها گفتیم: «به صورت بوزینههایی طردشده درآیید!»
﴿البقرة، 65﴾
ــــــــــــــــــــــــــــ
آیه در مورد قساوت قلب:
ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذٰلِکَ فَهِيَ کَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَ إِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهَارُ وَ إِنَّ مِنْهَا لَمَا يَشَّقَّقُ فَيَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاءُ وَ إِنَّ مِنْهَا لَمَا يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَ مَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (74)
سپس دلهای شما بعد از این واقعه سخت شد؛ همچون سنگ، یا سختتر! چرا که پارهای از سنگها میشکافد، و از آن نهرها جاری میشود؛ و پارهای از آنها شکاف برمیدارد، و آب از آن تراوش میکند؛ و پارهای از خوف خدا (از فراز کوه) به زیر میافتد؛ (اما دلهای شما، نه از خوف خدا میتپد، و نه سرچشمه علم و دانش و عواطف انسانی است!) و خداوند از اعمال شما غافل نیست.
﴿البقرة، 74﴾
ــــــــــــــــــــــــــــ
آیه در مورد نیکی به والدین / آیه در مورد خوش صحبتی با مردم:
وَ إِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لاَ تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَاناً وَ ذِي الْقُرْبَى وَ الْيَتَامَى وَ الْمَسَاکِينِ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ أَقِيمُوا الصَّلاَةَ وَ آتُوا الزَّکَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلاَّ قَلِيلاً مِنْکُمْ وَ أَنْتُمْ مُعْرِضُونَ
و (به یاد آورید) زمانی را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند یگانه را پرستش نکنید؛ و به پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و بینوایان نیکی کنید؛ و به مردم نیک بگویید؛ نماز را برپا دارید؛ و زکات بدهید. سپس (با اینکه پیمان بسته بودید) همه شما -جز عده کمی- سرپیچی کردید؛ و (از وفای به پیمان خود) رویگردان شدید.
﴿البقرة، 83﴾
ــــــــــــــــــــــــــــ
آیه در مورد دین فروشان به دنیا:
أُولٰئِکَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا بِالْآخِرَةِ فَلاَ يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَ لاَ هُمْ يُنْصَرُونَ
اینها همان کسانند که آخرت را به زندگی دنیا فروختهاند؛ از این رو عذاب آنها تخفیف داده نمیشود؛ و کسی آنها را یاری نخواهد کرد.
﴿البقرة، 86﴾
ــــــــــــــــــــــــــــ
آیه در مورد حریص بودن قوم یهود:
وَ لَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَى حَيَاةٍ وَ مِنَ الَّذِينَ أَشْرَکُوا يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَ مَا هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذَابِ أَنْ يُعَمَّرَ وَ اللَّهُ بَصِيرٌ بِمَا يَعْمَلُونَ
و آنها را حریصترین مردم -حتی حریصتر از مشرکان- بر زندگی (این دنیا، و اندوختن ثروت) خواهی یافت؛ (تا آنجا) که هر یک از آنها آرزو دارد هزار سال عمر به او داده شود! در حالی که این عمر طولانی، او را از کیفر (الهی) باز نخواهد داشت. و خداوند به اعمال آنها بیناست.
﴿البقرة، 96﴾
ــــــــــــــــــــــــــــ
آیه در مورد دشمنی با جبرائیل و میکائیل و حکم انکار آنها:
مَنْ کَانَ عَدُوّاً لِلَّهِ وَ مَلاَئِکَتِهِ وَ رُسُلِهِ وَ جِبْرِيلَ وَ مِيکَالَ فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِلْکَافِرِينَ
کسی که دشمن خدا و فرشتگان و رسولان او و جبرئیل و میکائیل باشد (کافر است؛ و) خداوند دشمن کافران است.
﴿البقرة، 98﴾
ــــــــــــــــــــــــــــ
آیه در مورد سحر و جادو:
وَ اتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّيَاطِينُ عَلَى مُلْکِ سُلَيْمَانَ وَ مَا کَفَرَ سُلَيْمَانُ وَ لٰکِنَّ الشَّيَاطِينَ کَفَرُوا يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَ مَا أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَکَيْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَ مَارُوتَ وَ مَا يُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى يَقُولاَ إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلاَ تَکْفُرْ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ وَ مَا هُمْ بِضَارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ يَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمْ وَ لاَ يَنْفَعُهُمْ وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلاَقٍ وَ لَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ کَانُوا يَعْلَمُونَ
و (یهود) از آنچه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم میخواندند پیروی کردند. سلیمان هرگز (دست به سحر نیالود؛ و) کافر نشد؛ ولی شیاطین کفر ورزیدند؛ و به مردم سحر آموختند. و (نیز یهود) از آنچه بر دو فرشته بابل «هاروت» و «ماروت»، نازل شد پیروی کردند. (آن دو، راه سحر کردن را، برای آشنایی با طرز ابطال آن، به مردم یاد میدادند. و) به هیچ کس چیزی یاد نمیدادند، مگر اینکه از پیش به او میگفتند: «ما وسیله آزمایشیم کافر نشو! (و از این تعلیمات، سوء استفاده نکن!)» ولی آنها از آن دو فرشته، مطالبی را میآموختند که بتوانند به وسیله آن، میان مرد و همسرش جدایی بیفکنند؛ ولی هیچ گاه نمیتوانند بدون اجازه خداوند، به انسانی زیان برسانند. آنها قسمتهایی را فرامیگرفتند که به آنان زیان میرسانید و نفعی نمیداد. و مسلما میدانستند هر کسی خریدار این گونه متاع باشد، در آخرت بهرهای نخواهد داشت. و چه زشت و ناپسند بود آنچه خود را به آن فروختند، اگر میدانستند!!
﴿البقرة، 102﴾
ــــــــــــــــــــــــــــ
آیه در مورد ناسخ و منسوخ:
مَا نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْهَا أَوْ مِثْلِهَا أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
هر حکمی را نسخ کنیم، و یا نسخ آن را به تأخیر اندازیم، بهتر از آن، یا همانند آن را میآوریم. آیا نمیدانستی که خداوند بر هر چیز توانا است؟!
﴿البقرة، 106﴾
ــــــــــــــــــــــــــــ
آیه در مورد نماز و زکات و پاداش اخروی:
وَ أَقِيمُوا الصَّلاَةَ وَ آتُوا الزَّکَاةَ وَ مَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ
و نماز را برپا دارید و زکات را ادا کنید؛ و هر کار خیری را برای خود از پیش میفرستید، آن را نزد خدا (در سرای دیگر) خواهید یافت؛ خداوند به اعمال شما بیناست.
﴿البقرة، 110﴾
ــــــــــــــــــــــــــــ
آیه در مورد ادعای بهشتی بودن یهود و نصاری:
وَ قَالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَنْ کَانَ هُوداً أَوْ نَصَارَى تِلْکَ أَمَانِيُّهُمْ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِينَ (111)
آنها گفتند: «هیچ کس، جز یهود یا نصاری، هرگز داخل بهشت نخواهد شد.» این آرزوی آنهاست! بگو: «اگر راست میگویید، دلیل خود را (بر این موضوع) بیاورید!»
﴿البقرة، 111﴾
ــــــــــــــــــــــــــــ
آیه در مورد تخطئه و کوبیدن یهود و نصایر توسط یکدیگر:
وَ قَالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصَارَى عَلَى شَيْءٍ وَ قَالَتِ النَّصَارَى لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلَى شَيْءٍ وَ هُمْ يَتْلُونَ الْکِتَابَ کَذٰلِکَ قَالَ الَّذِينَ لاَ يَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ فَاللَّهُ يَحْکُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا کَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ
یهودیان گفتند: «مسیحیان هیچ موقعیتی (نزد خدا) ندارند»، و مسیحیان نیز گفتند: «یهودیان هیچ موقعیتی ندارند (و بر باطلند)»؛ در حالی که هر دو دسته، کتاب آسمانی را میخوانند (و باید از این گونه تعصبها برکنار باشند) افراد نادان (دیگر، همچون مشرکان) نیز، سخنی همانند سخن آنها داشتند! خداوند، روز قیامت، در باره آنچه در آن اختلاف داشتند، داوری میکند.
﴿البقرة، 113﴾
ــــــــــــــــــــــــــــ
آیه در مورد فرزند نداشتن خدا:
وَ قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً سُبْحَانَهُ بَلْ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ کُلٌّ لَهُ قَانِتُونَ
و (یهود و نصاری و مشرکان) گفتند: «خداوند، فرزندی برای خود انتخاب کرده است»! -منزه است او- بلکه آنچه در آسمانها و زمین است، از آن اوست؛ و همه در برابر او خاضعند!
﴿البقرة، 116﴾
ــــــــــــــــــــــــــــ
آیه در مورد انذاز و بشارت پیامبر صلی الله علیه و آله:
إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ بِالْحَقِّ بَشِيراً وَ نَذِيراً وَ لاَ تُسْأَلُ عَنْ أَصْحَابِ الْجَحِيمِ
ما تو را به حق، برای بشارت و بیم دادن (مردم جهان) فرستادیم؛ و تو مسئول (گمراهی) دوزخیان (پس از ابلاغ رسالت) نیستی!
﴿البقرة، 119﴾
ــــــــــــــــــــــــــــ
آیه در مورد راضی نشدن یهودیان و مسیحیان از مسلمانان:
وَ لَنْ تَرْضَى عَنْکَ الْيَهُودُ وَ لاَ النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لاَ نَصِيرٍ
هرگز یهود و نصاری از تو راضی نخواهند شد، (تا به طور کامل، تسلیم خواستههای آنها شوی، و) از آیین (تحریف یافته) آنان، پیروی کنی. بگو: «هدایت، تنها هدایت الهی است!» و اگر از هوی و هوسهای آنان پیروی کنی، بعد از آنکه آگاه شدهای، هیچ سرپرست و یاوری از سوی خدا برای تو نخواهد بود.
﴿البقرة، 120﴾
ــــــــــــــــــــــــــــ
آیه در مورد امتحان حضرت ابراهیم توسط خداوند:
وَ إِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ
(به خاطر آورید) هنگامی که خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگونی آزمود. و او به خوبی از عهده این آزمایشها برآمد. خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم!» ابراهیم عرض کرد: «از دودمان من (نیز امامانی قرار بده!)» خداوند فرمود: «پیمان من، به ستمکاران نمیرسد! (و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند، شایسته این مقامند)».
﴿البقرة، 124﴾
ــــــــــــــــــــــــــــ
آیه در مورد اعتکاف:
وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى وَ عَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَ إِسْمَاعِيلَ أَنْ طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَ الْعَاکِفِينَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ
و (به خاطر بیاورید) هنگامی که خانه کعبه را محل بازگشت و مرکز امن و امان برای مردم قرار دادیم! و (برای تجدید خاطره،) از مقام ابراهیم، عبادتگاهی برای خود انتخاب کنید! و ما به ابراهیم و اسماعیل امر کردیم که: «خانه مرا برای طوافکنندگان و مجاوران و رکوعکنندگان و سجدهکنندگان، پاک و پاکیزه کنید!»
﴿البقرة، 125﴾
ــــــــــــــــــــــــــــ
آیه در مورد دعای حضرت ابراهیم در حق امت مسلمان:
رَبَّنَا وَ اجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَکَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَکَ وَ أَرِنَا مَنَاسِکَنَا وَ تُبْ عَلَيْنَا إِنَّکَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ
پروردگارا! ما را تسلیم فرمان خود قرار ده! و از دودمان ما، امتی که تسلیم فرمانت باشند، به وجود آور! و طرز عبادتمان را به ما نشان ده و توبه ما را بپذیر، که تو توبهپذیر و مهربانی!
﴿البقرة، 128﴾
ــــــــــــــــــــــــــــ
آیه در مورد دعوت به مسیحی و یهودی شدن:
وَ قَالُوا کُونُوا هُوداً أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُوا قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفاً وَ مَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِينَ
(اهل کتاب) گفتند: «یهودی یا مسیحی شوید، تا هدایت یابید!» بگو: «(این آیینهای تحریف شده، هرگز نمیتواند موجب هدایت گردد،) بلکه از آیین خالص ابراهیم پیروی کنید! و او هرگز از مشرکان نبود!»
﴿البقرة، 135﴾
ــــــــــــــــــــــــــــ
آیه در مورد رنگ خدا / آیه در مورد رنگ خدایی گرفتن:
صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَ نَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ (138)
رنگ خدایی (بپذیرید! رنگ ایمان و توحید و اسلام؛) و چه رنگی از رنگ خدایی بهتر است؟! و ما تنها او را عبادت میکنیم.
﴿البقرة، 138﴾
ــــــــــــــــــــــــــــ
آیه در مورد اعتدال:
وَ کَذٰلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَ يَکُونَ الرَّسُولُ عَلَيْکُمْ شَهِيداً وَ مَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي کُنْتَ عَلَيْهَا إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ وَ إِنْ کَانَتْ لَکَبِيرَةً إِلاَّ عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ وَ مَا کَانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَکُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ
همانگونه (که قبله شما، یک قبله میانه است) شما را نیز، امت میانهای قرار دادیم (در حد اعتدال، میان افراط و تفریط؛) تا بر مردم گواه باشید؛ و پیامبر هم بر شما گواه است. و ما، آن قبلهای را که قبلا بر آن بودی، تنها برای این قرار دادیم که افرادی که از پیامبر پیروی میکنند، از آنها که به جاهلیت بازمیگردند، مشخص شوند. و مسلماً این حکم، جز بر کسانی که خداوند آنها را هدایت کرده، دشوار بود. (این را نیز بدانید که نمازهای شما در برابر قبله سابق، صحیح بوده است؛) و خدا هرگز ایمان [= نماز] شما را ضایع نمیگرداند؛ زیرا خداوند، نسبت به مردم، رحیم و مهربان است.
﴿البقرة، 143﴾
ــــــــــــــــــــــــــــ
آیه در مورد تغییر جهت قبله:
قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِي السَّمَاءِ فَلَنُوَلِّيَنَّکَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ حَيْثُ مَا کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ وَ إِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْکِتَابَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ مَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ
نگاههای انتظارآمیز تو را به سوی آسمان (برای تعیین قبله نهایی) میبینیم! اکنون تو را به سوی قبلهای که از آن خشنود باشی، باز میگردانیم. پس روی خود را به سوی مسجد الحرام کن! و هر جا باشید، روی خود را به سوی آن بگردانید! و کسانی که کتاب آسمانی به آنها داده شده، بخوبی میدانند این فرمانِ حقی است که از ناحیه پروردگارشان صادر شده؛ (و در کتابهای خود خواندهاند که پیغمبر اسلام، به سوی دو قبله، نماز میخواند). و خداوند از اعمال آنها (در مخفی داشتن این آیات) غافل نیست!
﴿البقرة، 144﴾
ــــــــــــــــــــــــــــ
آیه در مورد کتمان حق و آیات قرآن:
الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْکِتَابَ يَعْرِفُونَهُ کَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ وَ إِنَّ فَرِيقاً مِنْهُمْ لَيَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ (146)
کسانی که کتاب آسمانی به آنان دادهایم، او [= پیامبر] را همچون فرزندان خود میشناسند؛ (ولی) جمعی از آنان، حق را آگاهانه کتمان میکنند!
﴿البقرة، 146﴾
ــــــــــــــــــــــــــــ
آیه در مورد سبقت گرفتن در کارهای نیک:
وَ لِکُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّيهَا فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ أَيْنَ مَا تَکُونُوا يَأْتِ بِکُمُ اللَّهُ جَمِيعاً إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
هر طایفهای قبلهای دارد که خداوند آن را تعیین کرده است؛ (بنابراین، زیاد در باره قبله گفتگو نکنید! و به جای آن،) در نیکیها و اعمال خیر، بر یکدیگر سبقت جویید! هر جا باشید، خداوند همه شما را (برای پاداش و کیفر در برابر اعمال نیک و بد، در روز رستاخیز،) حاضر میکند؛ زیرا او، بر هر کاری تواناست.
﴿البقرة، 148﴾
ــــــــــــــــــــــــــــ
آیه در مورد ذکر یاد خدا:
فَاذْکُرُونِي أَذْکُرْکُمْ وَ اشْکُرُوا لِي وَ لاَ تَکْفُرُونِ
پس به یاد من باشید، تا به یاد شما باشم! و شکر مرا گویید و (در برابر نعمتهایم) کفران نکنید!
﴿البقرة، 152﴾
ــــــــــــــــــــــــــــ
آیه در مورد صبر و نماز:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاَةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ
ای افرادی که ایمان آوردهاید! از صبر (و استقامت) و نماز، کمک بگیرید! (زیرا) خداوند با صابران است.
﴿البقرة، 153﴾
ــــــــــــــــــــــــــــ
آیه در مورد زنده بودن شهدا:
وَ لاَ تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاءٌ وَ لٰکِنْ لاَ تَشْعُرُونَ
و به آنها که در راه خدا کشته میشوند، مرده نگویید! بلکه آنان زندهاند، ولی شما نمیفهمید!
﴿البقرة، 154﴾
ــــــــــــــــــــــــــــ
آیه در مورد امتحانات الهی با فقر و ورشکستگی و ... :
وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَرَاتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ
قطعاً همه شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، و کاهش در مالها و جانها و میوهها، آزمایش میکنیم؛ و بشارت ده به استقامتکنندگان!
﴿البقرة، 155﴾
ــــــــــــــــــــــــــــ
آیه در مورد مصیبت دیدگان:
الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ
آنها که هر گاه مصیبتی به ایشان میرسد، میگویند: «ما از آنِ خدائیم؛ و به سوی او بازمیگردیم!»
﴿البقرة، 156﴾
ــــــــــــــــــــــــــــ
آیه در مورد حلال خوری و عدم تبعیت از شیطان:
يَا أَيُّهَا النَّاسُ کُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلاَلاً طَيِّباً وَ لاَ تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ
ای مردم! از آنچه در زمین است، حلال و پاکیزه بخورید! و از گامهای شیطان، پیروی نکنید! چه اینکه او، دشمن آشکار شماست!
﴿البقرة، 168﴾
ــــــــــــــــــــــــــــ
آیه در مورد دستور شیطان مبنی بر ارتکاب کارهای زشت:
إِنَّمَا يَأْمُرُکُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشَاءِ وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ
او شما را فقط به بدیها و کار زشت فرمان میدهد؛ (و نیز دستور میدهد) آنچه را که نمیدانید، به خدا نسبت دهید.
﴿البقرة، 169﴾
ــــــــــــــــــــــــــــ
آیه در مورد تقلید کورکورانه از پیشینیان:
وَ إِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَ وَ لَوْ کَانَ آبَاؤُهُمْ لاَ يَعْقِلُونَ شَيْئاً وَ لاَ يَهْتَدُونَ
و هنگامی که به آنها گفته شود: «از آنچه خدا نازل کرده است، پیروی کنید!» میگویند: «نه، ما از آنچه پدران خود را بر آن یافتیم، پیروی مینماییم.» آیا اگر پدران آنها، چیزی نمیفهمیدند و هدایت نیافتند (باز از آنها پیروی خواهند کرد)؟!
﴿البقرة، 170﴾
ــــــــــــــــــــــــــــ
آیه در مورد خوراکیهای حرام:
إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْکُمُ الْمَيْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَ مَا أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَ لاَ عَادٍ فَلاَ إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ
خداوند، تنها (گوشت) مردار، خون، گوشت خوک و آنچه را نام غیرِ خدا به هنگام ذبح بر آن گفته شود، حرام کرده است. (ولی) آن کس که مجبور شود، در صورتی که ستمگر و متجاوز نباشد، گناهی بر او نیست؛ (و میتواند برای حفظ جان خود، در موقع ضرورت، از آن بخورد؛) خداوند بخشنده و مهربان است.
﴿البقرة، 173﴾
ــــــــــــــــــــــــــــ
آیه در مورد کسانی که هدایت را رها کرده و به انحراف گراییدهاند:
أُولٰئِکَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلاَلَةَ بِالْهُدَى وَ الْعَذَابَ بِالْمَغْفِرَةِ فَمَا أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّارِ
اینان، همانهایی هستند که گمراهی را با هدایت، و عذاب را با آمرزش، مبادله کردهاند؛ راستی چقدر در برابر عذاب خداوند، شکیبا هستند!!
﴿البقرة، 175﴾
ــــــــــــــــــــــــــــ
آیه در مورد حقیقت نیکوکاری:
لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ لٰکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلاَئِکَةِ وَ الْکِتَابِ وَ النَّبِيِّينَ وَ آتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَ الْيَتَامَى وَ الْمَسَاکِينَ وَ ابْنَ السَّبِيلِ وَ السَّائِلِينَ وَ فِي الرِّقَابِ وَ أَقَامَ الصَّلاَةَ وَ آتَى الزَّکَاةَ وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَ الصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حِينَ الْبَأْسِ أُولٰئِکَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ أُولٰئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ
نیکی، (تنها) این نیست که (به هنگام نماز،) رویِ خود را به سوی مشرق و (یا) مغرب کنید؛ (و تمام گفتگوی شما، در باره قبله و تغییر آن باشد؛ و همه وقت خود را مصروف آن سازید؛) بلکه نیکی (و نیکوکار) کسی است که به خدا، و روز رستاخیز، و فرشتگان، و کتاب (آسمانی)، و پیامبران، ایمان آورده؛ و مال (خود) را، با همه علاقهای که به آن دارد، به خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه و سائلان و بردگان، انفاق میکند؛ نماز را برپا میدارد و زکات را میپردازد؛ و (همچنین) کسانی که به عهد خود -به هنگامی که عهد بستند-وفا میکنند؛ و در برابر محرومیتها و بیماریها و در میدان جنگ، استقامت به خرج میدهند؛ اینها کسانی هستند که راست میگویند؛ و (گفتارشان با اعتقادشان هماهنگ است؛) و اینها هستند پرهیزکاران!
﴿البقرة، 177﴾
ــــــــــــــــــــــــــــ
آیه در مورد قصاص:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَيْکُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثَى بِالْأُنْثَى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذٰلِکَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ رَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذٰلِکَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ
ای افرادی که ایمان آوردهاید! حکم قصاص در مورد کشتگان، بر شما نوشته شده است: آزاد در برابر آزاد، و برده در برابر برده، و زن در برابر زن، پس اگر کسی از سوی برادر (دینی) خود، چیزی به او بخشیده شود، (و حکم قصاص او، تبدیل به خونبها گردد،) باید از راه پسندیده پیروی کند. (و صاحب خون، حال پرداخت کننده دیه را در نظر بگیرد.) و او [= قاتل] نیز، به نیکی دیه را (به ولی مقتول) بپردازد؛ (و در آن، مسامحه نکند.) این، تخفیف و رحمتی است از ناحیه پروردگار شما! و کسی که بعد از آن، تجاوز کند، عذاب دردناکی خواهد داشت.
﴿البقرة، 178﴾
ــــــــــــــــــــــــــــ
آیه در مورد حکمت و فلسفه قصاص نفس:
وَ لَکُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ
و برای شما در قصاص، حیات و زندگی است، ای صاحبان خِرد! شاید شما تقوا پیشه کنید.
﴿البقرة، 179﴾
ــــــــــــــــــــــــــــ
آیه در مورد وصیت:
کُتِبَ عَلَيْکُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَکَ خَيْراً الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقّاً عَلَى الْمُتَّقِينَ
بر شما نوشته شده: «هنگامی که یکی از شما را مرگ فرا رسد، اگر چیز خوبی [= مالی] از خود به جای گذارده، برای پدر و مادر و نزدیکان، بطور شایسته وصیت کند! این حقّی است بر پرهیزکاران!»
﴿البقرة، 180﴾
ــــــــــــــــــــــــــــ
آیه در مورد دستکاری و تغییر وصیت:
فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَ مَا سَمِعَهُ فَإِنَّمَا إِثْمُهُ عَلَى الَّذِينَ يُبَدِّلُونَهُ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ
پس کسانی که بعد از شنیدنش آن را تغییر دهند، گناه آن، تنها بر کسانی است که آن (وصیّت) را تغییر میدهند؛ خداوند، شنوا و داناست.
﴿البقرة، 181﴾
ــــــــــــــــــــــــــــ
آیه در مورد وجوب روزه / آیه در مورد حکم روزه در امتهای پیشین:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَيْکُمُ الصِّيَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ
ای افرادی که ایمان آوردهاید! روزه بر شما نوشته شده، همانگونه که بر کسانی که قبل از شما بودند نوشته شد؛ تا پرهیزکار شوید.
﴿البقرة، 183﴾
ــــــــــــــــــــــــــــ
آیه در مورد خوردن روزه:
أَيَّاماً مَعْدُودَاتٍ فَمَنْ کَانَ مِنْکُمْ مَرِيضاً أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ وَ عَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعَامُ مِسْکِينٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ وَ أَنْ تَصُومُوا خَيْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ
چند روز معدودی را (باید روزه بدارید!) و هر کس از شما بیمار یا مسافر باشد تعدادی از روزهای دیگر را (روزه بدارد) و بر کسانی که روزه برای آنها طاقتفرساست؛ (همچون بیماران مزمن، و پیرمردان و پیرزنان،) لازم است کفّاره بدهند: مسکینی را اطعام کنند؛ و کسی که کارِ خیری انجام دهد، برای او بهتر است؛ و روزه داشتن برای شما بهتر است اگر بدانید!
﴿البقرة، 184﴾
ــــــــــــــــــــــــــــ
آیه در مورد نزول قرآن در ماه مبارک رمضان:
شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَ بَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَ الْفُرْقَانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَ مَنْ کَانَ مَرِيضاً أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللَّهُ بِکُمُ الْيُسْرَ وَ لاَ يُرِيدُ بِکُمُ الْعُسْرَ وَ لِتُکْمِلُوا الْعِدَّةَ وَ لِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاکُمْ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ
(روزه، در چند روز معدودِ) ماهِ رمضان است؛ ماهی که قرآن، برای راهنمایی مردم، و نشانههای هدایت، و فرق میان حق و باطل، در آن نازل شده است. پس آن کس از شما که در ماه رمضان در حضر باشد، روزه بدارد! و آن کس که بیمار یا در سفر است، روزهای دیگری را به جای آن، روزه بگیرد! خداوند، راحتی شما را میخواهد، نه زحمت شما را! هدف این است که این روزها را تکمیل کنید؛ و خدا را بر اینکه شما را هدایت کرده، بزرگ بشمرید؛ باشد که شکرگزاری کنید!
﴿البقرة، 185﴾
ــــــــــــــــــــــــــــ
آیه در مورد نزدیکی و قرابت خداوند نسبت به بندگان:
وَ إِذَا سَأَلَکَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَ لْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ
و هنگامی که بندگان من، از تو در باره من سؤال کنند، (بگو:) من نزدیکم! دعای دعا کننده را، به هنگامی که مرا میخواند، پاسخ میگویم! پس باید دعوت مرا بپذیرند، و به من ایمان بیاورند، تا راه
چادر / حجاب / جلباب / مشکی / یادگار زهرا / وصیت شهدا / قرآن / تاریخ / قبل و بعد از اسلام / تاریخچه چ
همزمان با روی کارآمدن دولت اصلاحات، پروژهی آندولسی کردن ایران کلید خورد و این استحالهی فرهنگی با رسوخ اندیشههای فمینیستی که در آن شعار دلفریب «تساوی حقوق زن و مرد» که یادگار قرن بیستم دنیای غرب بود، عجین شده و تقارن یافت؛ هدف غرب از این تهاجم فرهنگی، سست کردن عقاید و باورهای دینی مردم مسلمان بود، چرا که آنها میدانستند امکان کشف حجاب چنانچه در دوره رضا پهلوی در ایران پیاده شد، وجود ندارد. از همین رو سیاست انحراف گامبهگام را در دستور کار خود قرار دادند؛ یکی از برنامههای اصلی دشمن پیرامون حجاب و حول محور چادر برنامهریزی و تدوین گردید. در این بین عدّهای غربزده با آنها همسو شده، به ایراد شبهاتی پیرامون چادر پرداختند. این شبههپراکنی همچنان ادامه دارد تا جایی که بین عوام مورد استفاده قرار میگیرد و بهمحض اینکه توسط علما و مردم متدیّن به رعایت حجاب علیالخصوص حجاب برتر «چادر» دعوت میشوند؛ جبهه گرفته و در مقام اعتراض میگویند: کجای قرآن اشارتی به چادر رفته است؟!
گویا این عدّه به تمام معارف قرآن عمل نموده و تنها بحث حجاب دور از چشمان ایشان مانده است! [1]
ابتدا به این موضوع میپردازیم که منظور از چادر چیست و چه چیزی را چادر میگویند؟
بعد از شناخت چادر، به بررسی وجود آن در زمان قبل و بعد از اسلام و اینکه آیا در آیات قرآن کریم اشارهای به چادر شده است یا نه و دیگر مطالب پیرامون آن خواهیم پرداخت.
چادر چیست؟
چادر: خیم، سایبان، بالاپوش، ردا
پارچهای که زنان برای پوشاندن چهره، دستها و سایر اعضاء و بر روی همه لباسها میپوشند.
چادر به جامه رویین بیآستین زنان گویند که تمام سر و تن؛ و دست و پاها را از نظرها مستور میدارد.
چادر پارچهای عریض و طویل است که زنان سر میکنند. در جایی دیگر از چادر به عنوان پرده حجاب یاد شده است، به این معنا که زنان برای حفظ حجاب از چادر استفاده میکنند.
درمثال میگویند: «حمّام نرفتن بیبی از بیچادری است.»[2]
چادر نوعی پوشش سنّتی ایرانی است و به صورت پارچه نیم دایره شکل و معمولأ به رنگ سیاه یا سفید است. چادر پارچهای بلند است که سر تا روی پای زنان را میپوشاند. اغلب چادرها آستین ندارد و برای نگهداشتن آن از دست یا کش کمک میگیرند.
تاریخچهی چادر
وجود چادر قبل از اسلام در ایران:
در برخی از آثار بر جای مانده از دورهی هخامنشی، همچون نقش برجستهای در ارکلی (در شمالغرب آناطولی) نقش پارچهای در پا زیر یک و نیز در نقش برخی مهرهای یونانی – ایرانی، پوششهایی شبیه چادر امروزی دیده میشود.[3]
برخی مجسّمههای بر جای مانده از دوره اشکانی، زنان را در پوششی شبیه چادر که بر روی عمّامهای قرار گرفته است، نشان میدهد.[4]
ضیاءپور پوشش سر زنان در تصاویر منقوش بر یک بشقاب نقرهای ساسانی را نیز چادر خوانده است.
«پلو تارک» مورّخ یونانی در مورد شرایط ایران در زمان هخامنشیان مینویسد: «هر گاه لازم است زنان ایرانی از خانه خارج شوند و به سفر روند، درون چادرهایی دربسته مینشینند و چادر را بر گردونهای قرار میدهند و حمل مینمایند.»
برخی نتیجه گرفتهاند که استفاده از چنین چادری ویژه توانگران بوده و افراد عادّی جهت رفت و آمد، مشابه کوچکتر آن را بر سر میگرفتهاند و به تدریج ظاهر آن تغییر کرده و به صورت امروزی درآمده، ولی نام چادر همچنان بر آن باقی مانده است.
وجود چادر بعد از اسلام در ایران
چادر که در دوره اسلامی، صرفأ نمونهای از چندگونه پوشاک بود که برای انطباق با معیارهای پوشش اسلامی به کار میرفت، هیچگاه دارای کارکرد، شکل، دوخت و اندازه و حتّی رنگ واحدی نبوده است.
بر پایهی شواهد ادبی، در ایران قبل و بعد از اسلام، چادر هم برای پوشاندن روی یا سر به کار میرفت و هم پوشش سر تا پا بود.
آیا در زمان حضرت فاطمه3 نیز چادر بوده است؟
برای پاسخ دادن به این سؤال که آیا در زمان حضرت فاطمه3 نیز چادر بوده است یا نه، به طرح و بررسی چند روایت میپردازیم:
روایت شده است روزی حضرت علی7 از یک یهودی، مقداری جو به عنوان قرض خواست؛ پس یهودی از او چیزی را به عنوان گرو طلب نمود، امیرالمؤمنین7 یکی از چادرهای حضرت زهرا3 را که از پشم بوده و (تا آن زمان حضرت استفاده نکرده بود) نزد او گرو گذاشت.
یهودی آن چادر را به خانهی خود برد و آن را در یکی از اتاقهای خانهاش گذاشت؛ شب که شد زن آن یهودی به خاطر کاری وارد اتاق شد؛ و با کمال تعجّب نوری را در اتاق دید که تمام آنجا را منوّر کرده است. با عجله به طرف شوهرش دوید و او را از این ماجرا آگاه کرد. یهودی که فراموش کرده بود چادر چه کسی را در خانهی خود نهاده است، با تعجّب تمام به سمت اتاق دوید و خود دید که چگونه نور آن چادر مانند ماه تمام، تمامی خانه را نورانی کرده است. وقتی با نگاهی دوباره مطمئن شد که نور از چادر مبارک آن حضرت ساطع شده است، از خانهی خود خارج شد و به طرف خویشان خود دوید و آنها را از این ماجرا آگاه نمود؛ و زن نیز رفت و خویشان خود را با خبر کرد.
بالاخره هشتاد نفر یهودی در آن خانه جمع شده و آن اعجاز الهی را دیدند و همگی در آن منزل اسلام آوردند.[5]
در روایتی دیگر آمده است: «حضرت آن گاه که برای برای دفاع از حق غصب شدهی خود (باغ فدک) به مجلس ابی بکر میرفت؛ روسری (یا مقنعهی) خود را سر کرد و چادرش را پوشید...»[6]
در جایی دیگر نقل شده است: «وقتی میخواست به طرف خانهی پدرش از منزل خود خارج شود، چادرش را سر نمود و روبندش را انداخت و به طرف منزل پیغمبر9حرکت نمود.»
با توجه به روایات مذکور؛ دانستیم حضرت زهرا3 نیز از «چادر» به «حجاب برتر» و «حجاب کامل» استفاده مینمودند.
جایگاه چادر در قرآن، آیا جلباب همان چادر است؟
«ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلبابها (روسریهای بلند) خود را بر خویش فرو افکنند، این کار برای اینکه (به عفّت و حیا) شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است.[7]
جلابیب جمع جلباب است و بر حسب آنچه از گفتار اهل تفسیر و لغت استفاده میشود، پوشاکی است که علاوه بر خمار و روسری، قسمت عمدهی بدن زن را میپوشاند و در واقع لباس بیرونی زن و مخصوص خارج از منزل است.[8]
در کتاب قاموس آمده: جلباب عبارتست از پیراهن و یک جامهی گشاد و بزرگ برای زن که از مِلعفه (ملافه یا پوشش بزرگ همانند چادر) کوچکتر است؛ یا منظور سرپوش مانند ملعفه (چادر) است که زنان به وسیلهی آن، تمام جامههای خود را میپوشانند.[9]
در معنای جلباب 3 نظر وجود دارد که در ادامه بحث ثابت خواهیم کرد منظور از جلباب همان چادر ساده مشکی رنگ است.
1. عدهای میگویند جلباب پوششی سراسری است که از سر تا پایین پا را میپوشاند.
2. عده دیگری مدّعیاند که منظور از جلباب همان مانتو است.
3. گروه سوّم هم آن را روسری پنداشتهاند.
بنابر مشهور اذعان علما، منظور از جلباب همان توضیح مورد اول است که در کتب مختلف به آن تصریح شده است از جمله کتاب «قاموس» که پیشتر به آن اشاره شد.
با این توضیحات ابتدا لازم است تا ادّعای دو گروه دیگر را رد کرده و سپس به ادامه بحث بپردازیم.
واژه چادر همان مخفف چهار دور بوده که به مرور زمان با لفظ «چادر» در عرف شناخته شده و اگر بلاتشبیه یک بانوی مسلمان را همچون خانهای تصور کنیم، لباسهای دیگر همچون دیوار خواهد بود و چادر در نقش درب آن خانه انجام وظیفه میکند. چنانچه میدانیم اگر خانهای درب نداشته باشد، فاقد امنیّت است و مورد دستبرد سارقان قرار خواهد گرفت؛ با این تعریف مانتو میتواند نقش حفاظتی ایفا نماید؟ مضاف بر اینکه در تعریف جلباب دانستیم آن پوششی سراسری است که از سر تا پا را میپوشاند و این تعریف در ماهیّت مانتو مصداق نمییابد.
امّا در جواب آن گروهی که جلباب را به معنای روسری اخذ کردهاند، خواهیم گفت با توجه به آنچه در بالا ذکر شد، این نظر هم مردود است. گذشته از این تفاوت چادر و روسری در قرآن نیز مذکور است؛ در آیه 31 از سوره نور وقتی به روسری اشاره میشود، از آن با لفظ «خُمر» یاد میکند. در صورتی که دانستیم چادر را با لفظ «جلباب» معرفی کرده است.[10]
چادر نماد حجاب برتر
حجاب، احترام به حرمتهای الهی است و چادر (حجاب برتر)
بلهی بلند من است به یکتا معشوق عالم، به خدای مهربانم...
حجاب، مایهی عفّت و عزّت زنان مسلمان و نشانهی حیا و طهارت روح و روان آنان و همانند سدّی در برابر امیال هوسبازان است و چادر به عنوان حجاب برتر، بارزترین نمود حجاب اسلامی، خیمهی عفاف و لباس رزم در مصاف با هوای نفس و علامت پیروزی بر نفس امّاره است که ریشه در قرآن کریم و سیرهی زنان اهلبیت: به ویژه حضرت فاطمهی زهرا3 دارد.
نکتهی قابل ذکر اینکه، رسول اکرم9 چادر را به عنوان یکی از اقلام نوزدهگانه ضروری جهیزیّه برای حضرت زهرا3 قرار داد و این خود نشانهی اهمیّت و فضیلت استفاده از چادر توسط زنان مؤمن و مسلمان است.
زیرا چادر بیش از هر لباسی، حجم و حرکت و انحنای بدن را پوشش داده؛ توجّه مردان نامحرم را به کمترین حدّ خود میرساند. به علاوه بیش از هر جامهای مورد تأیید علمای دین و خار چشم دشمنان اسلام و مورد آماج سخنان زهرآگین استعمارگران و عمّال پلید آنهاست.[11]
گرچه حجاب اسلامی همان پوشش صحیح است و این موضوع با روپوشهای بلند و روسریهایی که سر و گردن را کاملأ بپوشاند تحقق مییابد؛ ولی چادر به عنوان (حجاب برتر) است و اگر به صورت صحیح از آن استفاده شود، قطعأ موجب پوشش کاملتر و برتر خواهد بود.[12]
بنابر فرموده مقام معظّم رهبری که گفتهاند: «چادر بهترین نوع حجاب و نشانهی ملّی ماست.» بسیار به جا و بلکه سزاوار و لازم است که از این حجاب اسلامی و ملّی؛ و از این پوشش برتر که سنگر کامل و بزرگ برای پوشش است، استفاده شود.
همهی جهان حجاب دارد
همهی جهان حجاب دارد، کرهی زمین دارای پوشش است، میوههای تر و تازه دارای پوششاند.
شمشیر نیز داخل غلافش حفظ میشود. قلمِ بدون پوشش جوهرش خشک میشود و فایدهاش از بین میرود. سیب هم اگر پوستهاش گرفته و رها شود، فاسد خواهد شد.
در تعجّبم از مردی که ماشینش را از ترس خطّ و خش افتادن چادر میپوشاند اما دختر یا همسر و یا خواهر خود را بدون پوشش رها میکند.
با وجود اینکه تمام مخلوقات خداوند تبارک و تعالی، هر کدام پوششی دارند، چرا زن که بهترین و لطیفترین مخلوق خالق یکتاست و هر لحظه امکان صدمه دین آن بیشتر میشود، نباید دارای پوشش باشد؟
او که از ارزشش هر چه بگویم کم است؛ او که قلم از نوشتن کرامت و بزرگیاش عاجز است؛ چرا نباید دارای پوشش باشد؟ و چه پوششی برتر از چادر؟ چادری که نسبت جای درّ را به آن دادهاند!
مگر غیر از این است که ارزش زن والاتر از درّ است؟ بنابراین درّ را در جایی جز درون صدف نگهداری نمیکنند؛ پس بانوی من! قدر خود را بدان و هرگز به پوشش کمتر از چادر راضی نشو!
چرا که مقام تو بالاتر از این حرفاست که خود را در برابر چشمان نامحرمان آزاد بگذاری و نباید اجازه دهی آنان به چشم یک کالا به تو بنگرند.
در این جا میخوانیم که یکی از شهیدان نیز زنان و دختران چادری را به غنچهی نهفته در برگ تشبیه کرده است.
شهید حمیدرضا نظام میگوید:
خواهرم، غنچهی نهفته در برگ را نچینند
اگر عمر گل کم است، نهفته باش و همیشه گل بمان
آیا حجاب و چادر محدودیت است
پس از آن که قدر و قیمت چادر و جایگاه ویژهی آن در تعالیم دینی و انسان سازی مشخص شد، عدهای دیگر سر برآورده و بهانه تراشی دیگری را برای نفی استفاده از آن در دستور کار خود قرار میدهند مبنی بر اینکه، چادر دست و پا گیر است و مانع فعّالیّت اجتماعی ایشان میشود.
در پاسخ به این افراد میگوییم آیا منظور از فعّالیّت اجتماعی آن است که بانوی مسلمان در خیابان اقدام به دستفروشی کند و یا در محیطهای مختلط اشتغال داشته باشد؟
این توجیهات مغرضانه هرگز دلیل منطقی به حساب نیامده و از وظیفه شرعی بانوی مسلمان نمیکاهد؛ چه بسا زنان محجّبهای که در مناصب و مشاغل مهمّ اجتماعی؛ حتّی نمایندگی مجلس اشتغال داشته و عفیفانه زندگی میکنند.[13]
رعایت حجاب و پوشش مناسب از سوی زنان؛ یکی از عوامل بسیار مهمّ و تأثیر گذار در سالم سازی جامعه برای فعّالیّتهای اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و علمی و...است. زنان مسلمان به عنوان نیمی از جامعهی اسلامی، ضمن ایفای مسئولیّت مهمّ و سنگین خود – که همان مدیریّت خانه و تربیت صحیح فرزندان و نیکو شوهرداری است – در سایهی حجاب و حفظ حریم و پرهیز از آرایش و خودنمایی، میتواند در همهی سطوح اجتماعی خصوصأ تعلیم و تربیّت، پزشکی، انتظامی، سیاسی و...به تکاپو و فعّالیّت بپردازد و به رشد و ترقّی و پیشرفت جامعه کمک کند و با رعایت عفّت و سنگینی؛ و وقار در گفتار و رفتار، زمینهی مناسبات ناسالم و آلوده نمودن محیط کار به لذتجوییهای شهوانی را از بین برده، اسباب بازدهی و شکوفایی هر چه بیشتر فعّالیّتها را فراهم سازند.
بنابراین اگر میبینیم دین مقدّس اسلام، برای حضور زن در اجتماع، رعایت ضوابط و قواعدی چون:
پوشش مناسب، حفظ حریم، حرمت مصافحهی زن و مرد نامحرم، پرهیز از آرایش و خودنمایی و... را لازم و واجب دانسته؛ به جهت حفظ ارزش وکرامت و شخصیّت زن و به منظور سالمسازی محیط و تقویّت نیروی کار و بهبود فعّالیّتهای اجتماعی زنان و مردان بوده است.[14]
با توجه به مطالبی که بیان شد، باید اعتراف کنیم که حجاب و چادر، مصونیّت است نه محدودیّت! چادر هیچگاه برای زن، محدودیّتی ایجاد نکرده است، بلکه موجب میشود تا زنان و دختران مسلمان، با امنیّت و آرامش خاطر کامل و بدون هیچ دغدغهای به فعّالیّتهای مؤثّر خود در عرصههای مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و... بپردازد.
در این روزگار شنل قرمزها؛
خوشحالم که آرامش دارم با تکه پارچهای به نام چادر.
آثار و فوائد رعایت حجاب و پوشش دینی چادر
لازم است بعد از شناخت مقام و جایگاه چادر، چند مورد از آثار و فوائد آن را نیز ذکر کنیم:
* بهداشت روانی اجتماع و کاهش هیجانها و التهابات جنسی که سب کاهش عطش سیریناپذیر شهوت است.
* تحکیم خانواده . روابط خانوادگی و برقراری صمیمیّت کامل زوجین.
با رواج بیحجابی و جلوهگری زن ، جوانان مجرّد، ازدواج را نوعی محدودیّت و پایان آزادیهای جنسی خود تلقّی میکنند و افراد متأهّل هر روز در مقایسه خطرناک میان آنچه دارند و ندارند، قرار میگیرند. این مقایسهها آتش هوس را دامن زده و ریشه زندگی را میسوزاند.
در محیطی که حجاب کامل است و شرایط دیگر اسلامی رعایت میشود، دو همسر تعلّق به یکدیگر دارند، احساسات و عواطفشان مخصوص یکدیگر است. ولی در بازار آزاد برهنگی و بیحجابی که عملأ زن به صورت کالای مشترک (لااقل در مرحله غیر آمیزش جنسی) در آمدهاند، دیگر قداست پیمان زناشویی مفهومی نمیتواند داشته باشد.
* استواری اجتماعی و استیفای نیروی کار و فعّالیّت.
دختر و پسری که در محیط کار و دانشگاه تحریک شهوانی شوند، از تمرکز و کارایی آنها کاسته میشود و حکومت شهوت بر اجتماع، سبب هدر رفتن نیروی فکری و کاری است.
* بالا رفتن ارزش واقعی زن و جبران ضعف جسمانی او.
حیا، عفاف و حجاب میتواند در نقش عاطفی او و تأثیرگذاری بر مرد، مؤثّر باشد؛ لباس زن، سبب تقویّت تخیّل و عشق در مرد است و حریم نگهداشتن یکی از وسائل مرموز برای حفظ مقام و موقعیات زن در برابر مرد است.[15]
چرا چادر مشکی
عدّهای مدّعیاند که مشکی مکروه است و سخنان گزاف عدّهای به اصطلاح روانشناس را به ضمیمه آن بدین مضمون که «موجب جلوگیری از رسیدن نور خورشید به پوست شده و کمبود ویتامین D را به ارمغان میآورد، دستاویزی برای دوری از چادر قرار میدهند؛ عدّهای میکوشند با این توجیهات بیپایه و اساس به کمرنگ کردن جایگاه چادر دامن زده و چادرهای رنگی، ساتن و... که متأسّفانه مورد استفادهی برخی از بانوان مسلمان نیز قرار گرفته؛ جایگزین یادگار زهرای اطهر3 کنند؛ همان اتّفاقی که در مورد حجاب دنبال کردند و لباسها روز به روز آب رفت و مانتوها از پایین و بالا، کوتاه و کوتاهتر شد، امروز نیز عدّهای قصد دارند تا ماهیّت و اصالت چادر را دستخوش دگرگونی قرار دهند.
در روایات کراهت 3 چیز برداشته شده که یکی از آنها چادر است و اینکه در بحث روانشناسی چادر گفته شده رنگ مشکی مضرّ است، سخنی نسنجیده و غیر علمی است که اتّفاقأ عکس آن به حقیقت نزدیکتر است. رنگ کشگی دارای متانت و وجاهتی مثال زدنی است که بیننده را دفع میکند به طوری که از ادامه خیره شدن بازمیدارد و این است آن هدف والای چادر مشکی ساده که براستی محدودیّت است، محدودیّتی برای بیمار دلان.[16]
لغت سیاه در عربی به نام «اسود» است که از این کلمه میرسیم به سیادت؛ یعنی رنگ سیاه، رنگ بزرگی و آقایی و سیادت است و به همین علّت، خانهی کعبه را با پرده سیاه رنگ میپوشانند زیرا بزرگی آن را میرساند.
نقل است که آقا امام زمان7 وقتی با بیرق حضرت رسول اکرم9 ظهور میکند، در مورد بیرق اینطور آمده است: پارچهای مخمل، سیاه و چهار گوش.[17]
آقا رسول الله نیز، عمّامهی سیاه خود را 3 بار بر سر گذاشتهاند: 1. زمان خواستگاری حضرت خدیجه3.
2. فتح مکّه. 3. روز عید غدیر؛ یعنی حضرت در 3 نقطهی اوج اسلام از عمّامهی مشکی استفاده کردهاند.
تمام رنگهای دنیا روسیاه میشوند؛ وقتی سیاهی چادرم، قد علم میکند.
چه خوب میدانستند قدیمیترها: بالاتر از سیاهی رنگی نیست...
تنها چادر کافی نیست
اینکه بعضیها چادر سر میکنند ولی از رفتار و گفتار و اعمالشان معلوم است که عفبت و حیا را رعایت نمیکنند، کافی نیست.
دختر چادریها فقط با یک چادر، چادری نمیشوند!
تصور ما این است اگر خانمی چادر سر کند حجاب و عفاف را رعایت کرده است، اما این سادهانگارانه است که عفاف را همان حجاب بدانیم!
حجاب در لغت به معنای ستر، پوشش و حائل آمده است اما عفاف میتواند در رفتار، گفتار، کردار و حتی پندار رخ نمایاند.
حجاب زیرمجموعهای از عفاف است؛ حجاب بهنوعی عفاف در پوشش است.
کسی که چادریست و باحجاب، در برخورد با نامحرم با عشوهگری و طنّازی صحبت میکند، آیا میتوان گفت که او عفاف هم دارد؟ [18]
خانمی که چادر براق و ملی و دانشجویی و...سر میکند و خود همین موجب جذب نگاه نامحرم است چگونه میتواند ادعای عفّت نماید؟!
خانمی که چادریست اما 7 قلم آرایش بر سروصورت او یادآور رنگینکمان 7 رنگ در آسمان است و بوی عطر تنش عقل از سر نامحرمان ربوده، نمیتواند عفیفه باشد.
عدّهای چادر بر دوش میاندازند، عدهای چادر بسر دارند اما آن را به حال خود رها کردهاند...
عدّهای منافق نیز بهعنوان نقاب از چادر استفاده میکنند نه حجاب!
بنابراین، ادّعای ایمان به تنهایی کافی نیست، بلکه اعمال انسان باید گواه بر ایمان او باشد.[19]
چادر مادرمان فاطمه3 حرمت دارد...نه فقط شبیه عبایی بر سرمان بیندازیم و خیالمان راحت که چادری شدیم و محجبّه!
چادر مادرمان فاطمه3 حرمت دارد؛ قاعده، رسم و شرایط دارد. اگر محض اجبار پدر و مادر یا به خاطر قانون ورودی دانشگاه باشد فقط محض ریا، شاید هم زیبایی با کمی آرایش، به ریالی نمیارزد.
چادر مادرمان فاطمه3 شرطش عشق است؛ عشق به حجب و حیا، به نجابت و وفا؛ عشق به چادر زهرا3 که برای تو و امنیّت تو خاکی شد. خون این سیل شهیدان، همهاش با هدف چادر تو ریخته شد.
خواهرم! حرمت این پارچهی مشکی تو، مثل آن پارچهی مشکی کعبه والاست که یادگار زهرا3 است.
نکند چادر او را بر سر کنی امّا روش و منشت مانند زنان غربی شود، نکند چادر بر سر کنی ولی همراه با ناز و ادا و عشوههای ناجور.
وقتی چادرمان را سر کردیم، یک مشت حیا هم داخل جیبمان بگذاریم! مراقب باشیم کولهبار نجابتمان زمین نماند، و اگر خدای ناکرده روزی جیبمان خالی از حیا شد و بار نجابتمان جا ماند، چادرمان را هم کنار بگذاریم! چرا که حرمت دارد این سنگر سیاهِ سادهی سنگین...
در نتیجه افرادی که حجاب اسلامی را به طور صحیح رعایت نمیکنند، و فقط یک چادر بر سر دارند، در روز قیامت از دو جهت مورد بازخواست قرار میگیرند: یکی از جهت رعایت نکردن حجاب درست و دیگری به این علّت که دیگران را نسبت به افراد چادری و باحجاب بدبین کردهاند.
بر این اساس، چادر سر نکردن اینگونه افراد، بهتر از چادری بودن آنان است.
چادر یک امانت است
در نظر داشته باشید چیزی را به عنوان امانت به شما سپردهاند.اوّلین چیزی که به ذهنتان خطور میکند، این است که چگونه و در کجا از آن محافظت کنید. بعد از معلوم شدن جایگاه حفاظت از امانت، با تمام وجود تلاشتان را به کار میگیرید که مبادا آسیبی او را تهدید نکند.
خب، امانت است دیگر! باید همچنان به نگهداری و مراقبت از آن بپردازید تا امانت، همانطور که بود به دست صاحب اصلیاش برسد؛ بدون هیچ کم و کسری؛ و حتّی بدون هیچ خدشهای که بر آن وارد شده باشد. در غیر این صورت شما ضامن خواهید بود و باید جوابگو باشید.
حواسمان باشد! چادری که بر سر داریم، امانت مادرمان زهرا3 است؛ امانتی که پشت در سوخت ولی از سر مبارک ایشان نیفتاد؛ تا لحظات آخر مراقب بود تا مبادا چادر از سرش جدا شود، مبادا بدون چادر در برابر نامحرمان ظاهر گردد؛ در برابر یک مشت نامردان خبیثی که اندکی رحم و مروّت و مردانگی نداشتند.
بنابراین وظیفهی ما در مراقبت از این امانت ارزشمند و گوهر باری که از ایشان به یادگار مانده است، سختتر و سنگینتر میشود تا جایی که باید همانند جانمان از آن محافظت کنیم.
امانت را هر جایی جز روی سر نمیگذارند؛ مگر خداوند نفرموده است که:
إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا...[20]
به گمانم به فکر این روزها بوده است که امانت حضرت زهرا3 بر زمین نماند.
آری، چادری که بر سر داری، همان یادگار و همان امانت است! امانت کسی که در کوچههای بنیهاشم حتّی با سیلیئی که بر صورتش خورد و چشمانش سیاه شد، باز هم نگذاشت چادر از سرش بر زمین بیفتد.
پس قدر حجابت را بدان و چادرت احترام بگذار و از آن به خوبی مراقبت کن تا زمانی که به صاحب اصلیاش برگردانی؛ مبادا روزی که او را ملاقات میکنی، به خاطر کوتاهیهایت شرمنده شوی...
خواهرم! اگر به این باور برسی که این چادر؛ همان چادر است، هرگز از سرت جدا نخواهد شد. پس یادت باشد، هر بار که پای از خانه بیرون میگذاری، گوشهی چادرت را در دست بگیر و آرام زیر لب زمزمه کن:
«هذه امانتکِ یا فاطمه الزهرا»
بانو جان!
این چادر تا برسد به دست تو؛ هم از کوچههای مدینه گذشته، هم از کربلا و هم از بازار شام!
چادرت را در آغوش بگیر و بخواه تا برایت روضه بخواند... او همه را از نزدیک دیده است...!
چادر پیام عاشورا
حضرت زینب3 با تمام وجود، سختیها و ناملایمات کربلا و روز عاشورا را تحمّل کرد تا دین زنده بماند؛ دینی که به خاطرش حاضر شد از جگر گوشههای خود بگذرد و لحظات سخت اسارت را به جان بخرد.
دینی که یکی از مهمّترین ارکان آن، زنده نگهداشتن عفّت و حجاب فاطمی است.
تا جایی حفظ حجاب برای این بانوی بزرگوار مهمّ و ارزشمند بود که با جدّیت و قاطعیّت کامل رو به یزید ملعون کرده و میفرماید:
«آیا این عدالت است که تو زنان و کنیزان خود را پشت پرده بنشانی و دختران رسول خدا9 را به صورت اسیر به این سو و آن سو بکشانی؟ پوشش آنان را دریدی و روی آنان را گشودی...»(خطبهی حضرت زینب3 در شام)
به راستی که چادر پیام عاشورا بود! مبادا این پیام را به دست فراموشی سپرده و برای حفظ آن تلاش نکنی.
مبادا زحمات حضرت را با کنار گذاشتن چادرت، در یک لحظه به باد دهی، حضرت زینب3 برای حفظش؛ خون دلها خورد
ترس دشمن از حجاب زینب3 است
حفظ چادر، انقلاب زینب3 است
دشمن از چادرت میترسد
دشمن هر روز از یک رنگ میترسد؛ یک روز از لباس سبز سپاه، یک روز از لباس خاکی بسیج، یک روز از سرخی خون شهید، یک روز از جوهر آبی انگشتانمان پس از رأی دادن!
ولی دشمن هر روز از سیاهی چادر تو میترسد، با حجابت مدافع باش! دشمن از چادرت میترسد.
آنان زن را نشانه رفتهاند؛ چون به خوبی میدانند که زن قلب یک خانواده است.
مستر همفر، یک جاسوس انگلیسی در این باره گفته است:
به هر وسیله که شده باید زن مسلمان را از حجاب خارج کرد و بیحجابی را در بین مسلمانان رایج نمود و ابتدا برای فریب آنها، برای اینکه حجاب را کنار بگذارند، باید به آنها تفهیم کرد که چادر مربوط به اسلام نیست.
در جایی دیگر یکی از مشاورین و جاسوسان کاخ سفید در گزارش خود نوشته است:
ما موفّق شدیم چادر مشکی زن ایرانی را به چادر توری و گلدار تبدیل کنیم. چادر توری و گلدار زنان مسلمان را به مانتو تبدیل کنیم! مانتوهای بلند را به مانتوهای رنگین، تنگ و خیلی کوتاه.
و اکنون از حجاب یک زن مسلمان فقط یک روسری مانده است که آن هم به لطف روسریهای لیز به راحتی سُر میخورد و مدام از سر آنها میافتد. آنان از اینکه با نامحرمان ارتباط داشته باشند، شرمنده نیستند. از این شرمندهاند که در محیط نتوانند با نامحرم ارتباط مستقیم برقرار کنند.
اگر ما بتوانیم این روسریها را هم از خانمهای ایرانی بگیریم و آنان را بیشتر به خیابانها بکشانیم، در نهایت زنان ایرانی دیگر فرصتی برای تربیّت فرزندانشان ندارند. آنوقت چیزی از اسلام و انقلاب در ایران باقی نخواهد ماند.
با کمی دقت درمییابیم که تنها راه دشمن برای از بین بردن دین مبین اسلام، دور کردن زنان مسلمان از چادر است.
این تکّه پارچهی سادهی مشکی، آنقدر با اهمّیّت و با ارزش است که دشمنان دین و خدا، برای آن نقشهها کشیدهاند؛ با کمال تأسّف باید بگوییم تقلید از غرب، یکی از مشکلات دیرینهی تعدادی از زنان مسلمان بوده است که بدون کمترین تفکر و تحلیلی از زندگی زن غربی، به او اظهار تمایل کردهاند. خمیر مایهی اصلی این تقلید را جهل و هوس تشکیل میدهد. غرب در برابر گرفتن حجاب زن؛ چیزی به او نداده است، بلکه به دنبال آن ارزشهای دیگر او را ربوده است به گونهای که زن غربی فقیرترین زن عالم است
تیرها بر دل دشمن زده با هر تارش
من محال است که آن را ز سرم بردارم
با چادرت مدافع باش
هر چه که فکر میکنم میبینم: زن که باشی؛ نمیتوانی مثل مدافعان حرم حضرت زینب3 بجنگی و شیهد شوی؛ ولی میشود با چادرت شهیدپروری کنی.
مدافع حرم بودن، تنها با حضور در میدان نبرد جبههها نیست، بلکه با حفظ چادر هم میتوان مدافع حریم حیای حضرت زینب3 و حضرت زهرا3 بود.
اگر چه زنان عصر حاضر نمیتوانند همانند شیر مردانی باشند که از جان و مال و حتّی از خانوادهی خود دست شسته و به دفاع از حرم حضرت زینب3 در برابر تکفیریهای ملعون برخاستهاند؛ امّا میتوانند با حفظ حجاب، از چادر بیبی زینب3 در برابر دشمنان اسلام دفاع کنند.
زنی که با سر کردن چادر، به همه اعلام میکند مدافع یادگار مادر سادات میباشد، با مردانی که در جبهههای نبرد به درجه رفیع شهادت نائل میشوند، نزد خدا برابری میکنند.
آری ما دختران چادری؛ ما مدافعان حجاب، ما وارثان ارثیهی مادر، ما پاسداران خون شهدا، ایستادهایم و دفاع میکنیم. ما ایستادهایم تا پای جان، پای یادگار زهراییمان.
بیدارتر از همیشه زیر علم است***از عفّت او هر چه بگویم کم است
هرچند که در دمشق حاضر نشود***با چادر خود مدافع آن حرم است
شهیدان رفتند تا چادر بماند
ما از تبار فاطمهایم! چادرمان بوی خاک میدهد؛ بوی خاک شلمچه، بوی خاک غریب کانال کمیل!
میدانی چرا؟ آخر، لحظات پایانی عملیات، شهدای لب تشنه، مادر را کنار خود دیدند و با یا زهرا3 گفتن پیروز شدند0 آنها مادر را کنار خود لمس کردند؛ بوی خاک چادرش را... بوی محبّت مادرشان را...
قداست چادر تا جایی بود که مردان پاک خدا، حاضر شدند جان خود را برای حفظ آن بدهند و در وصیّت خود ما را به حفظ و صیانت از یادگار ارزشمند مادرمان سفارش نمودند. برای نمونه به چند وصیّت از شهدا ی بزرگوار اشاره میکنیم:
* شهید رحیم نجفی: خواهرم! محجوب باش و باتقوا، شمایید که دشمن را با چادر سیاهتان و تقوایتان میکُشید. حجاب تو سنگر توست؛ تو از داخل حجاب دشمن را میبینی ولی او تو را نمیبیند.
* شهید عبداللّه محمودی: تو ای خواهر دینی! چادر سیاهی که تو را احاطه کرده است، از خون سرخ من کوبندهتر است.
* شهید محسن جعفرزاده: ای خواهر! قبل از هر چیز استعمار از سیاهی چادر تو میترسد تا سرخی خون من!
* شهید حمید رستمی: به پهلوی شکستهی فاطمهی زهرا3 قسمتان میدهم که حجاب را، حجاب را رعایت کنید.
* شهید سیّد محمّدتقی میر غفوریان: از تمام یخواهرانم میخواهم که حجاب؛ این لباس رزم را حافظ باشند .
همانطور که شهدا سفارش کردهاند؛ باید کاری کنیم تا سرخی خون شهیدان با سیاهی چادرمان، همچنان تازه و پایدار بماند.
خوب است گاهگاهی نیم نگاهی به زیر پایمان انداخته و با خود بیندیشیم که با بیحجابی خود، با کنار گذاشتن ارثیهی مادرمان، پا روی خون کدام شهید گذاشتهایم! و خون کدام شهید است که زیر پای ما رنگ میبازد!
نکند با بیاحترامی به چادر، دل شهیدی را به درد آوریم؛ مبادا آنانی که رفتند تا چادر بماند، از دست ما به سوی آسمان ناله سر دهند؛ قطعأ جواب نالههای آنان با خدا خواهد بود؛ حواست هست؟ به درد آوردن دل مؤمن، عاقبت خوبی ندارد.
در این باره از رسول خدا9 آمده است که فرمود: «کسی که مؤمن را اندوهگین سازد، آنگاه دنیا را به او ببخشد، این بخشش؛ گناه او را جبران نمیکند و پاداش هم ندارد.(بحارالانوار)
چه بسا این مؤمن کسی باشد که نام او در لیست شهیدان ثبت شده باشد.
در عصر حاضر نیز، کسانی به دفاع از حجاب برخاسته و جان خود را در این راه تقدیم اسلام کردهاند؛ شهید علی خلیلیها از این دستهاند.
یکی از شهدای مدافع حرم خطاب به زنان ایرانی گفته بود:
از خواهران میخواهم حجابشان را مثل حضرت زهرا3 رعایت کنند نه مثل حجابهای روز!
چون این حجابها بوی حضرت زهرا3 نمیدهد.[21]
در جای دیگر؛ شهید گمنام مدافع حرم نیز چنین گفته است:
«اینجا همهی مدافعان ایرانی که شهید میشوند به خاطر آن چادری است که روی سر شماهاست!
به هیچ قیمتی از دستش ندهید! اگر لازم شد خونتان را بدهید امّا غیرتتان را هرگز.
یک وصیّت و یک نصیحت به شما میکنم؛ بزرگترین تحقیری که شدید، به یاد غریبی مادرمان حضرت زهرا3 گریه کنید و چادرتان را بر ندارید.»
همسر شهید مدافع حرم؛ مسلم خیزاب زبان به گلایه گشوده و میگوید:
«آیا چادر سر کردن از اصابت گلوله به همسرم و یتیمی فرزندم سختتر است؟ چرا بعضی از مردم رعایت نمیکنند؟ من به خاطر شهادت همسرم گریه نمیکنم ولی به خاطر وضعیّت حجاب جامعه ناراحتم و گریه میکنم. بیحجابی نمک نشناسی مجاهدتهای شهداست.»
کافی است همین را بدانیم و بس... جنگ و مین و ترکش؛ همهاش بهانه بود...
شهیدان فقط خواستند ثابت کنند که چادر در این سرزمین؛ تا بخواهی فدایی دارد!
چادر به حکم عقل
حتی اگر تعالیم دینی و آموزههای اسلامی را کنار گذاشته و نادیده بگیریم؛ مقتضای عقل استفاده از چادر را حکم میکند؛ دو خصیصه ذاتی در نهاد آدمی به ودیعت گذاشته شده و آن جلب منفعت و دفع ضرر است؛ همانطور که شخص عاقل در مواجهه با دو جایزه پنجاه و صد هزار تومانی؛ دوّمی را برمیگزیند – یعنی مبلغ بیشتر – عقل و منطق حکم میکند وقتی حجاب را انتخاب کرد، حجاب برتر را برگزیند – یعنی همان چادر مشکی ساده – همانطور که او راضی نیست هزار تومان از پول خود را به رایگان در اختیار دیگری بگذارد، بایستی عفّت، حیا و پاکدامنی خود را که بزرگترین سرمایه بانوی مسلمان است؛ به رایگان در اختیار دیگران نگذارد.
سخن پایانی:
بانو جان! این را بدان؛ تو که با وقار راه میروی...باد که چادرت را پریشان میکند و
تو دستهایت را نذر مرتب کردنش میکنی...خدا آن بالا، قدح قدح غرور میفروشد به فرشتگانش!
که این بود بندهای که گفتم سجدهاش کنید...
اشرف مخلوقاتم را بنگرید که چه عاشقانه برایم بندگی میکند!
«چادر یعنی»:
چادر یعنی: آنچه پشت در بر سر زهرا3 سوخت ولی از سرش نیفتاد!
چادر یعنی: آنچه با میخ به بدن زهرا3 دوخته شد ولی از سرش نیفتاد!
چادر یعنی: آنچه زهرا3 با یک دستش گرفت که از سرش نیفتد؛ و با یک دستش کمربند علی7 را گرفت که او را نبرند و اگر قرار بود فقط یکی از این دو را بگیرد...حتمأ چادر بود!
چادر یعنی: آنچه ظهر عاشورا بر سر زینب3 سوخت ولی از سرش نیفتاد.
چادر یعنی: زینب3 راضی به تکّهتکّه شدن عباسش شد ولی راضی به دادن نخی از آن نشد!
چادر یعنی: حسین7 در لحظات آخر در گودال فرمود: (حرام زادهها) تا من زندهام سراغ حرمم نروید!
چادر یعنی: شبیهترین حالت یک بانوی شیعه به مادرش زهرای مرضیه3
چادر یعنی: آرمان و هدف امثال شهید خلیلی و 20 هزار شهیدی که برای دفاع از ناموس شیعه، شاهرگ حیاتشان را زیر خنجر دادند؛ ولی راضی به هتّاکی به خواهران دینیشان نشدند...
چادر یعنی: یا فاطمه زهرا!
پسرت مهدی7 تنها نیست! من او را با حجابم تنها نخواهم گذاشت...
چادری هستم و محجّبهام *** دختری از تبار عاشورا
مادرم شد کنیز فاطمه و *** پدرم شد غلام شیر خدا
با اجازه ز مادر سادات *** در حسینیه خادمه شدهام
با توکّل به حضرت زینب *** رهرو راه فاطمه شدهام
چادرم بوی عشق میدهد و *** میوزد عطر گل ز روسریام
ولی هرگز ندیده نامحرم *** عشوهی نابجا و دلبریام
دل نبرده زمن مُد امروز *** دلخوشم بر حجاب دیروزم
در مصاف نگاه آلوده *** شکر لله همیشه پیروزم
من در این شهر پر رنگ و لعاب *** بانویی با وقار و محجوبم
خودنمایی نمیکنم وقتی *** نزد پروردگارم محبوبم
آمده در وصیّت شهدا *** خواهرم خون من هدر نرود
روی مین پیکرم ز هم پاشید *** تا که چادر ز روی سر نرود
کردهام حفظ با حجاب خود *** حرمت رنگ سرخ خون شهید
از سیاهی چادرم گشته رنگ *** رخسار من زلال و سپید
در هیاهوی بیحجابیها *** چادرم را رها نخواهم کرد
ایهاالنّاس! تا نفس دارم ***سنگرم را رها نخواهم کرد!
[1] . سعید وطندوست
[2] . لغت نامهی دهخدا
[3] . محمّد علی داعیالاسلام، فرهنگ نظام
[4] . ابراهیم دسوقی شتا، المعجم الفارس الکبیر
[5] . بحار ج 43 ص 30
[6] . شرح الخبار، ج 3 ص 34
[7] . آیه 59 سوره احزاب
[8] . تفسیر مجمع البیان
[9] . قاموس اللغه، واژهی جلب
[10] . سعید وطندوست
[11] . عطر عفاف ص 177
[12] . حجاب بیانگر شخصیت زن ص 90
[13] . سعید وطندوست
[14] . عطر عفاف ص 105
[15] . برگرفته از اینترنت
[16] . سعید وطندوست
[17] . ملا هوالفتل سیِدبن طاووس، ترجمه نجفی ص 37
[18] . سعید وطندوست، مسلمان شناسنامهای ص 317
[19] . سایت بندگی یا بردگی
[20] . آیه سوره 58 نساء
[21] . شهید محمّدهادی ذوالفقاری
دانلود مجموعه دعاهای معروف ماه مبارک رمضان / دعای سحر / دعای افتتاح / ابو حمزه ثمالی
دعای اللهمّ ادخل علی اهل القبور السرور
مناجات امیرالمؤمنین در مسجد کوفه
دعای افتتاح با صدای حاج منصور ارضی
هزینه دانلود هر فایل: 5 صلوات برای سلامتی امام زمان علیه السلام اهدا فرمایید.
کمتر بدانیم راحتتریم| ندانستن و عمل نکردن| لاَ يُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَهَا| فهم دین
اوّلین اشتباه این گروه آن است که نمیدانند در روز حساب، از ایشان سؤال میشودکه آیا میدانستید یا نمیدانستید؟
اگر گفته شود میدانستیم؛ از عمل آنها پرسیده میشود که آیا به انجام واجبات و ترک محرّمات مقیّد بودهاند یا خیر و اگر گفته شود نمیدانستیم، سؤال میشود چرا به دنبال فهم دین نرفتید؟
سرنوشت بیچاره / آیا انسان در تعیین و تغییر سرنوشت خود اختیاری ندارد؟ / جبر و اختیار
در فلسفه گفتهشده انسان حیوان ناطق است؛ از همین رو فرقههای مختلف اسلامی و غیر اسلامی به تکاپو افتادهاند تا تکلیف بشر دوپا را روشن کنند و حیطه مسئولیت و اختیار او را تعیین کنند.
عدهای جبر مطلق و عدهای اختیار مطلق را تجویز کردهاند؛ گروه دیگری از غرب سر برآورده و اختیار تام و تمام به وی دادهاند تا ندای فطری او را خاموش کنند.
انسانها وقتی به بنبست میرسند و یا به اهداف خود دست نمییابند ناله دلسوزشان گوش فلک را کر میکند که سرنوشت ما از ازل همین بوده؛ بخت سیاه و اقبال و شانس بد و خطوط چروکیده پیشانیمان حکایت از تیرهروزی ما میکند!...اما همین افراد در مواقعی که روزگار بر وفق مرادشان است، تمام موفقیتها و کامیابیها را حاصل ذکاوت و درایت خود میدانند؛ اینجاست که دیگر سرنوشت را فراموش میکنند؛ گویی با او غریبهاند و وی را نمیشناسند! بهمحض اینکه ورق برگشت و بازی روزگار شروع شد؛ تمام کاسه و کوزهها را بر سر سرنوشت بیچاره میشکنند!
احادیث و روایات اهل بیت علیهم السلام پیرامون معاد / کتاب تحف العقول
پیامبر(ص) فرمود: هر کس از این امت به دوزخ رود از کسانی بوده که آیات الهی را به مسخزه و بازی میگرفته است...ص 17
فقر؛ مرگ بزرگتر است و مقصود از آن فقر در دین است...ص 17
همه دیدگان در قیامت گریان هستند مگر 3 دیده:
1.آنکه در راه خدا بیداری کشیده
2.آنکه از حرامهای الهی دیده بر هم نهاده
3.دیدهای که از بیم خدا بسیار اشک ریخته است...ص 17
یکی از 3 نشانه عاقل؛ گام برداشتن برای معاد است...ص 19
پیامبر(ص) در جواب «شمعون راهب» از جانب خداوند در مورد عقل میفرماید:
خداوند عقل را آفرید... و به او گفت: به عزت و جلالم سوگند که من آفریدهای از تو بزرگتر و فرمانبردارتر نیافریدم؛ به تو آغاز کنم و تو را به درگاه خود برگردانم، معیار پادش و کیفر تویی...ص 29
در باب آیندهنگری:
پس خوشا به حال کسی که آیندهنگر باشد و از روز قیامت یاد نماید و از فانی بودن دنیا عبرت بگیرد...ص 33
شخص باید خاشع شود:
نشانهی شخص خاشع 4 چیز است:
ناظر دانستن خدا در نهان و عیان، انجام کارهای نیک، اندیشه دربارهی حسابرسی روز قیامت و مناجات با خدا...ص 37
نشانهی یقین چیست؟
نشانهی شخص با یقین 6 چیز است:
...یقین پیدا کرده که حسابرسی روز قیامت حق است و از این رو از خود حساب میکشد...ص 37
بعد از بهشت و جهنم دیگر مرگی نیست:
خدا انسان را آفرید و او ساختمان ساخت و برای مهار باد و غیر آن چاره اندیشید، پس باد هم سر فرود آورد و آرام گرفت. آنگاه انسان سرکشی کرد و گفت چه کسی از من نیرومندتر است؟ خدا مرگ را آفرید و مقهورش ساخت و انسان نیز سر تسلیم فرود آورد و تسلیم شد. پس مرگ بر خود بالید؛ خدای عزوجل به او فرمود: بر خود مناز که من تو را میان دو گروه اهل بهشت و اهل جهنم سر بُرم و هرگز زندهات نگردانم. مرگ ترسید...ص 43
در باب توشهبرداری:
باید بندهی خدا از خود برای خویش توشهای برگیرد و از دنیای خود برای آخرتش ذخیره کند و از جوانی خود پیش از فرارسیدن پیری و از زندگی خود پیش از هماغوش شدن با مرگ، بهرهبرداری بهینه نماید. سوگند به آنکه جانم به دست اوست، پس از مرگ، جای گله گزاری نیست و پس از دنیا، سرایی جز بهشت و دوزخ نیست...ص 49
در باب فراموشی مرگ:
از چیست که میبینم دنیادوستی بر بسیاری از مردم چیره گشته تا آنجا که گویا در این دنیا مرگ برای غیر آنان رقم خورده؟! گویا حق در این دنیا بر دیگران واجب شده است تا آنجا که وقتی خبر مردگان پیش از خود را میشنوند چنین میپندارند که آنان به مسافرتی رغتهاند و به زودی نزد اینان برمیگردند! آنان را به خاک میسپارید و میراثشان را میخورید و (میپندارید) خود بعد از آنان جاوید میمانید؟! دریغا، دریغا! آیا آیندگان از گذشتگان پند نمیگیرند؟! هر پند و اندرزی را در قرآن آمده نادیده گرفته و به دست فراموشی سپردند و از فرجام بد هر کار ناروا خود را در امان پنداشتند و از نزول بلا و بروز هیچ حادثهی ناخوشایندی نهراسیدند. خوشا به حال آنکس که ترس از خدایش او را از ترس مردم بازدارد...ص 51
مرگ برای پندآموزی است...ص 57
مردی خدمت پیامبر(ص) رسیده و عرضه داشت: یا رسول الله! به من سفارشی کن که در اثر آن خدا به من سود رساند. پیامبر(ص) فرمود: بیشتر به یاد مرگ باش تا خدا تو را از دنیا برهاند...ص 59
در مورد مرگ فرزندش ابراهیم(ع):
هنگامی که ابراهیم-پسر پیامبر(ص)-جان میداد، پیامبر(ص) خطاب به او فرمود: اگر نبود که در گذشته، پیش فرستاده به جا مانده است و اینکه آخر به اول میپیوندد، ای ابراهیم! ما در (مرگِ) تو سخت غمگین میگشتیم. آنگاه چشم پیامبر(ص) اشکین شد و فرمود: چشم، گریان و دل، نالان میگردد ولی چیزی جز سخنانِ خداپسندانه نگوییم؛ ای ابراهیم! ما دربارهی (مرگِ) تو اندوهگین هستیم...ص 63
در مورد بی ارزشی دنیا:
اگر دنیا نزد خدا به قدر بال پشهای ارزش داشت، چیزی از آن را به کافر و منافق نمیداد...ص 65
خداوند شیون به هنگام مصیبت را نمیپسندد:
خدا دو آواز را نمیپسندد: شیون به هنگام مصیبت و نینواختن به هنگام خوشی و نعمت...ص 65
نور اعظم خداوند در وجود کسی است که به هنگام مصیبت «انا لله و انا الیه راجعون» بگوید...ص 67
نزدیکترین اشخاص به پیامبر(ص) در قیامت:
فردای قیامت در موقف؛ نزدیکترین تان به من، راستگوترین شما در سخن، امانتدارترین شما در تحویل امانت، باوفاترین شما در عهد و پیمان، خوش اخلاقترین شما و نزدیکترین شما به مردم است...ص 77
بینوای واقعی در نظر پیامبر(ص):
بینوا به معنای واقعی کسی است که چیزی از مال و ثروت خود پیش از مرگش تقدیم درگاه الهی نکرده باشد تا نزد خدا به حساب آورده شود، هر چند مال و منال بسیاری از خود به جا بگذارد...ص 79
تفاوت دنیادوست و آخرت دوست:
هرکس بام و شام کند و بزرگترین قصدش آخرت باشد، خداوند دل او را بینیاز نماید و کارش را رو به راه کند و از دنیا نرود تا اینکه همهی روزی خود را دریافت نماید؛ و هرکس بام و شام کند و بزرگترین قصدش دنیا باشد، خداوند فقر را مقابل دیدگانش قرار داده و کارش را پریشان سازد و از دنیا هم چیزی بیشتر از آنکه مقدرش بوده به دست نیاورد...ص 81
در باب مختار بودن خداوند در مجازات:
خداوند به هرکس وعدهی ثواب داده به آن وفا میکند و به هرکس وعید مجازات داده، در عفوش مختار است...ص 81
در مورد امید به عمر فردا:
کسی که فردا را از عمر خود به شمار آورد، برخورد خوبی با مرگ نکرده است.(مرگ را جدی نگرفته است)...ص 85
در باب اینکه مردم فقط مادیات را میبینند:
...کسی که نعمت خدا را بر خود فقط در خوراک و نوشیدن ببیند، به یقین نادان است و بر نعمتهای الهی کفران ورزیده است و تلاش او بیهوده و عذابش نزدیک است...ص 87
رفع حاجات مردم سبب امان از عذاب الهی در رستاخیز.ص 89
تامین دنیا موجب بیاعتنای در لطمه به دین:
بر مردم روزگاری فرامیرسد که اگر دنیایشان تامین باشد؛ هر چه از دینشان آسیب ببینند، باکی ندارند...ص 89
جایگاه عقل در قیامت:
همانا مردم در فردای قیامت به اندازهی خردشان به درجات برآیند و به پروردگارشان تقرب یابند...ص 91
پیری و آز و آرزو:
فرزند آدم پیر میشود و تنها دو چیز در او جوان میشود: آز و آرزو...ص 95
4 سؤال قیامت:
چون روز رستاخیز شود هیچ بندهای قدم از قدم بر ندارد تا اینکه از چهار چیز بازجویی شود: از عمرش که در چه سپری نموده، از جوانیاش که در چه آزموده، از آنچه به دست آورده که از کجا آورده و در چه موردی مصرف کرده است، و از دوستی ما اهل بیت...ص 95
خدا ترسی:
هر که از خدا بترسد؛ خدا همه چیز را از او بترساند و هر که از خدا نترسد، خدا ترس از همه چیز را در دلش اندازد...ص 97
بیرغبتی به دنیا:
هر که از خدا به خاطر روزی اندک خشنود باشد، خدا از او به عمل اندک خشنود میگردد...ص 97
فرمایش پیامبر(ص) به «معاذ بن جبل» در مرگ فرزندش:
به من خبر رسید که تو در فراق فرزندت که به قضای الهی رحلت کرده بیتابی میکنی، همانا پسرت از مواهب ارزندهی خدا و یکی از امانتهای او به تو بود و تو را از وجود او بهرهمند ساخته بود تا موعد مرگ او فرارسید و خداوند جانش را ستاند. مبادا بیتابی تو (در فراق او) اجر و ثواب تو را از بین ببرد؛ اگر به ثواب مصیبت خود برسی خواهی دانست که مصیبت تو در برابر آن ثواب بزرگی که خدا برای آن تدارک دیده نسبت به اهل تسلیم و صبر، بسیار کم و کوتاه است...ص 99
نشانههای فرارسیدن رستاخیز:
از نشانههای فرارسیدن رستاخیز است: فراوانی قاریان قرآن و کمی فقیهان، بسیاری امیران و کمی امینان، زیادی باران و کمی گیاهان...ص 99
استواری گامها بر صراط:
هر که حاجت نیازمندی را که خود توان اظهار آن را ندارد به صاحب قدرتی برساند، خدا در روز قیامت هر دو گامش را بر صراط استوار خواهد داشت...ص 99
هر کس شیفته دنیا شود، آرزویش در آن دراز گردد و خدا به اندازهی شیفتگی او به دنیا، دلش را کور سازد...ص 101
وصیت حضرت امیر(ع) به امام حسن(ع) در مورد یاد مرگ:
پسر جانم! بسیار به یاد مرگ باش و هجوم ناگهانی آن را به خاطر سپار و در اندیشهی پیشامدهای پس از مرگ باش. مرگ را برابر خود بدار تا به تو رسد و تو حذر از آن را گرفته باشی مبادا به ناگاه در رباید. بسیار یاد آخرت کن و آنچه از نعمت و عذاب دردناک در آن است؛ زیرا این شیوه تو را به دنیا بیرغبت نماید و آن را در چشم تو بیمقدار و کم ارزش گرداند؛ چه خدا تو را از دنیا خبر داده و دنیا وصف خویش را با تو در میان نهاده و از بدیهای خود پرده برگرفته است. زنهار که فریب نخوری از دلبستگی دنیاداران به دنیا و کشاکش آنها بر سر دنیا. همانا دنیاپرستان چون سگانیاند که پارس میکنند و چون درندگانیاند که بر سر طعمه از روی خشم زوزه میکشند و نیرومندشان ناتوانتر را میخورد و بزرگترشان خُردتر را مغلوب میسازد. دنیا، دوستداران خود را از راه هدایت، گمراه ساخته و به کوره راهی انداخته است و دیده آنان را از راه شایسته فروبسته. سرگردان در بیراهاند و در آشوبش غرق گشتهاند. دنیا را پروردگار خود گرفتهاند و دنیا با آنان به بازی پرداخته و آنها نیز سرگرم بازی با دنیا شدهاند و آن سوی این جهان را به فراموشی سپردهاند...ص 127
سفارش حضرت امیر(ع) به امام حسین(ع) در مورد رفتاری که موجب مردن دل و ورود به دوزخ میشود:
هر که پرگویی کند، خطاهایش بسیار باشد و هر که خطاهایش افزونتر شد، حیایش کمتر گردد. هر که حیایش کمتر باشد، پارساییاش اندک بُود و هر که پارساییاش اندک باشد، دلش بمیرد و هر که دل مرده شد راه به دوزخ برده است...ص 143
+پسر جانم! سلامتی ده بخش است که نُه بخش آن در لب فروبستن است جز ذکر خدا و یک بخش هم در ترک همنشینیِ کم خردان...ص 145
فراوان یادکردن مرگ موجب میشود به اندکی از دنیا خشنود باشد...ص 145
برای هر چیز خوراکی است، خوراک مرگ هم آدمیزاد است...ص 147
آفرین بر دانشمندی که اهل کُنش و دانش باشد و از شبیخون مرگ بهراسد و در حال آماده باش به سر برد و مهیا گردد...ص 147
تمایل به دنیا، کلید رنج است...ص 149
مالاندوزی مرکب ناراحتی است...ص 149
آز و شیفتگی به دنیا:
حسد آفت دین است. آز موجب پرت شدن در ورطهی گناهان است که آن مایهی محرومیت است. ستم رانندهی به سوی مرگ است. شیفتگی به دنیا، فراهم کنندهی همهی عیبهاست...ص 151
هیچ غایبی نزدیکتر از مرگ نیست...ص 151
نه هیچ ثروتمندی به خاطر ثروتش میتواند از چنگال مرگ نجات یابد و نه هیچ فقیری به خاطر فقرش میتواند از دست آن در امان باشد...ص 155
ای مردم بدانید همانا آنکس که روی زمین راه میرود در واقع در دل زمین فرومیرود و شب و روز با یکدیگر در ویران کردن عمرها در ستیزند...ص 157
در باب حبط عمل ذکر شود:
همانا از میان بردن توشه نشانه تباهی است.
وه! چه کوچک است مصیبت دنیا در برابر بزرگی نیازمندی در فردا...ص 159
کار برای آخرت:
مسلمان، مسلمان به شمار نیاید مگر آنکه پارسا باشد و پارسا به شمار نیاید مگر آنکه بیمیل به دنیا باشد و بیمیل به دنیا به شمار نیاید مگر آنکه دوراندیش باشد و دوراندیش به شمار نیاید مگر آنکه عاقل باشد و عاقل به شمار نیاید مگر آنکه الهی بیندیشد و برای سرای آخرت کار کند...ص 161
استعمال بوی خوش برای شارب، گرامی داشت نویسندگان اعمال است.
هر کس در اسلام مویش را سپید نماید همان موی سپید نور اوست.
موی سپید را بر نکنید...ص 165
در بحث دنیا همچون بازار است مطرح شود:
هر گاه به بازار رفتید آنجا که مردم سرگرم خرید و فروشاند؛ شما بسیار به یاد خدا باشید که همانا این شیوه کفاره گناهان و مایه زیادی حسنات میگردد و شما جزء اهل غفلت به شمار نیایید...ص 167
در باب شفاعت ذکر شود:
در روز قیامت به سبب کردار زشتی که از پیش فرستادهاید، در خصوص شفاعت کردن؛ ما را به زحمت نیندازید و خودتان را در نزد دشمنان رسوا نکنید...ص 167
یاد مرگ موجب آسانی مصیبتها میشود...ص 171
نعمت از دست میرود و در مورد برخوردی که صاحبش با آن داشته گواهی میدهد...ص 171
بر سر مرده سخن نیکو بگویید...ص 175
تب قاصد مرگ است و گناهان را بریزد...ص 177
هرکس هنگام مصیبت؛ دست بر رانهای خود بکوبد پاداشش از بین میرود...ص 179
در باب شهوت به مقام و ریاست:
کوهها را از جا کندن؛ آسانتر از دل کندن از ریاست چند روزه است...ص 181
پایان کار و زندگی به نظرتان طولانی نیاید که سنگدل میشوید...ص 181
در باب اینکه جهنم هم اکنون آفریده شده است:
جهنم در 4 شنبه خلق شده است...ص 183
نام 4 نهر بهشتی: فرات، نیل، سیحون و جیحون...ص 185
آنگاه که مردم برانگیخته شوند و راهها بسته شود ما درِ بهشت هستیم و باب حطه (ریزش گناه) خواهیم بود که همان باب سلامت است که هر کس به آن درآید نجات یابد و هر کس تخلف نماید هلاک گردد...ص 187
خدا برای آدمی فرشتهای نهاده تا مدفوع میکند، سر او را خم کرده تا به آن بنگرد...آ وقت میگوید: ای آدمیزاد این است آن چیزی که بر آن حرص میزدی...ص 191
همانا اهل بهشت به منزل شیعیان ما آن سان نگرند که انسان به ستارههای آسمان مینگرد...ص 193(در باب اینکه به جرء شیعیان کسان دیگری هم وارد بهشت میشوند)
به خاطر طمع دنیا و مال اندک و فانی؛ از ما دست نکشید زیرا هر کس دنیا را بر ما ترجیح دهد، افسوس در قیامت بزرگ باشد...ص 199
هرکه به مسلمانی سخنی گوید که مقصودش از آن آبروریزی او باشد؛ خداوندش در لجنزار دوزخ او را زندانی نماید تا از آنچه گفته دلیل و عذری ارائه نماید...ص 199
+هرکه به کودکی که خرد ندارد؛ نوشابه مستکنندهای بنوشاند؛ خداوندش در لجنزار دوزخ او را زندانی نماید تا از آنچه گفته دلیل و عذری ارائه نماید...ص 201
هرکه دنیاپرست شود و آن را بر آخرت مقدم بدارد، سرنوشت ناگواری خواهد داشت...ص 199
دوزخیان به وسیلهی زبانشان در دوزخ سرنگون میشوند...ص 201(در باب کم گویی مطرح گردد)
کسی از شیعیان ما نیست که مرتکب کاری شود که از آن بازش داشتهایم و نمیمیرد تا آنکه به بلایی دچار شده که با تحمل آن از گناهانش پاک گردد؛ این بلایا در مالش، جانش و یا فرزندش خواهد بود...ص 203
ای مالک! هرگز خود را به جنگ با خدا بسیج نکن که کیفر او را نتوانی برتافت و از عفو و بخشایش او هرگز بینیازی نخواهی یافت...ص 209
صدقه پنهان خطاها را پوشانده و خشم پروردگار متعال را خاموش میکند و صدقه آشکار مرگ بد را بازمیدارد...ص 247
هر کس خدا را فرمان برد آسوده است و شاداب؛ و هر کس خدا را فرمان نبرد، نومید و نادم و ناسالم خواهد بود.(خطبه دیباج)...ص 249
به راستی من؛ چون بهشت چیزی ندیدهام که خواهان آن به غفلت خفته باشد و مانند دوزخ نیز چیزی ندیدهام که گریزان از آن، به جای گریختن آسوده خاطر غنوده باشد.(خطبه دیباج)...ص 253
هیچ کاسبی را ندیدهام که پر سود تر از کسی باشد که برای روزی در تلاش است که اندوختهها در آن روز به کار میآید و هر نهانی در آن روز آشکار میشود.(خطبه دیباج)...ص 253
پس تا در این جهان هستید از آن چندان توشه بر گیرید که خویشتن را فردای قیامت اداره نمایید.
در باب متقین و آنان که از مرگ نمیترسند:
اگر نبود مدت عمری که خداوند برای آنان نگاشته، از فرط شوق ثواب و بیم عقاب، جانهایشان یک چشم بر هم زدن در تنهایشان درنگ نمیکرد.(خطبه متقین)...ص 265
فهم دین؛ ترس از مرگ را در پی دارد.(به همین دلیل اکثر مردم بی دیناند و لذا از مرگ گریزان)...ص 273
جزای خیانت در امانت ورود در دوزخ است...ص 291
از پیامبر(ص) شنیدم که فرمود: ویرانگر لذتها را بسیار یاد کنید...ص 297
پیامدهای پس از مرگ برای آن کس که مشمول غفران الهی نگردد، سختتر از خود مرگ خواهد بود...ص 299
دنیا خانه امتحان، گرفتاری و فانی شدن است و آخرت خانه باقی ماندن و پاداش دریافتن است...ص 301
به فرموده علی(ع) دنیا در کام شیرین است و در دیده سبز و خرم و در هالهای از خواهشهای نفسانی قرار گرفته و به جهت نقد بودنش دلپذیر و چشم نواز است و پر از آرزوهای دراز و دارای آرایش فریباست ولی شادی آن نپاید و از آسیبش امانی نباشد...ص 303
باران نرم آسایش دنیا بر کسی نبارید مگر آنکه غرش ابر بلایش بر او نهیب زد...ص 303
اگر یک سویش شیرین و گواراست سوی دیگرش تلخ و مرگبار است...ص 303
هر که در دنیاست جام فنا را سر خواهد کشید...ص 303
گوارای دنیا شور است و شیرین آن تلخ...ص 303
مبادا نقد بودن دنیا فریبتان دهد...ص 309
چهره خوب دنیا:
دنیا برای کسی که آن را راستگو انگارد، سرای راستی است و برای کسی که حقیقت آن را در یابد، خانه عافیت است و برای کسی که از آن توشه اندوخت، سرای توانگری است. دنیا سجدهگاه پیامبران خدا و فرودگاه وحی خدا و نمازگاه فرشتگان خدا و اقامتگاه دوستان خدا و بازارگاه اولیاءالله است. در آن کسب رحمت خدا کنند و سودشان بهشت است...ص 313
مقربون دارای 5 روح هستند:
1.روح القدس 2.روح ایمان 3.روح قوت 4.روح شهوت 5.روح بدن...ص 317
مؤمنان راستین، روح القدس را ندارند مابقی را دارند...ص 319
در اصحاب شمال؛ روح القدس و روح ایمان وجود ندارد...ص 321
عدم اعتقاد به ولایت، فرد را داخل در دوزخ کند...ص 321
پیامبر(ص): ای مردم؛ دروغ سازان بر من زیاد شدهاند، پس هر که بر عمد بر من دروغ بندد؛ جایگاه خود را به آتش برده است...ص 325
اطلاع حضرت امیر(ع) از تمام علوم قرآنی:(در باب معراج و وصی بعد از پیامبر(ص) از علوم غیب خبر میدهد ذکر شود)
آیهای بر پیامبر(ص) نازل نشد نه در شب نه در روز، نه درباره آسمان و زمین، نه دنیا و آخرت، نه بهشت و دوزخ، نه کوه و دشت، و نه نور و ظلمت جز اینکه آن را بر من فروخواند و به من دیکته کرد تا آنها را به دست خود نوشتم و تأویل، تفسیر، ناسخ، منسوخ، محکم، متشابه، خاص و عام قرآن را به من آموخت و یادم داد که در کجا نازل شده و درباره چه نازل گشته تا روز رستاخیز...ص 329
خردمند در پی 3 کار باشد:
1.بهسازی زندگی 2.گام برداشتن برای آخرت 3.کامجویی از لذتهای مشروع...ص 345
نزدیکترین شخص به خدا در محشر کیست؟ آنکه از خدا بیشتر ترسیده باشد.
محبوبترین شخص کیست؟ کسی که نسبت به خدا خوش کردارتر بوده است.
والا مقام ترین شخص کیست؟ آنکه مشتاقانه بیشتر کار کرده است.
گرامیترین شخص کیست؟ باتقواترین و پرهیزگارترین...ص 347
در شگفتم از مردمی که از خوراک به خاطر گزندش پرهیز میکنند چگونه از گناه به خاطر آتش دوزخ پرهیز نمیکنند...ص 347
منظور از ذکر خدا؛ یاد کردن خدا در امور حلال و به یاد داشتن خدا هنگام مواجه شدن با امور حرام است...ص 351
هرکه در دنیا به آنچه او را بس است خشنود باشد کمتر چیزی که در آن هست او را کفایت کند و هرکه به آنچه او را بس است خشنود نباشد در دنیا چیزی نیست که او را کفایت نماید...ص 351
پایههای کفر:
1.دلبستگی 2.ترسیدن 3.رنجیدگی 4.بر افروختگی...ص 353
مرگ رسوایی دنیاست که در این جهان برای هیچ دانایی، شادی و برای هیچ عاقلی لذتی باقی نگذاشته است...ص 355
رحمت خدا نصیب کسی باد که ...دیده به معاد دوزد و هر لحظه در انتظار مرگ باشد و برای آخرت کوشا باشد...ص 355
حضرت امیر(ع) در تسلیت به «اشعث بن قیس» در سوگ برادرش «عبدالرحمن» فرمود: اگر بیتابی نمایی حق عبدالرحمن را ادا کردهای و اگر شکیبایی ورزی حق الهی است که ادا کردهای...اشعث گفت: «انا لله و انا الیه راجعون»...ص 357
آیا آنان که از طراوت جوانی برخوردارند، چشم به راه چیزی پیریاند؟ و آنان که در شادابی و تندرستی به سر میبرند چشم به راه پیزی جر بیماریاند؟ و آنان که هنوز زنده و بر جایاند اندیشهای جز مرگ ناگهانی و فرارسیدن وفات و نزدیکی مرگ دارند؟...ص 359
بنده دامنه آرزو را نگستراند جز آنکه کردار برای آخرت را به فراموشی سپارد...ص 361
سروران مردم در دنیا؛ افراد سخاوتمند و در آخرت، تقواپیشگان هستند...ص 361
به راستی دنیا و آخرت دشمن جنگنده و دو راه گوناگوناند؛ دنیا و آخرت به مثابه مشرق و مغرباند و رهرو میان آن دو به یکی نزدیک شود از دیگری دور میشود...ص 363
هر که از قصاص بترسد دست از ستم به مردم بکشد...ص 371
مال و فرزندان کشت این جهاناند و عمل صالح کشت آن جهان و بسا باشد که خداوند این هر دو نعمت را نصیب مردمانی سازد...ص 373
دیروز پند است و امروز غنیمت و فردا معلوم نیست از آن کیست؛ فردا که پیش توست روز کوچیدن است؛ دارای غیبت طولانی است که تو به نزدش نرفته خود به سراغ تو خواهد آمد...ص 381
هر که به هنگام مصیبت بر زانو زند؛ پاداشش از بین میرود...ص 381
موعد مقرر مرگ؛ خود بهترین دژ و حرز است؛ زیرا هیچیک از مردم نیست مگر اینکه از جانب خداوند نگهبانانی او را همراهی کنند تا در چاه نیفتهد، یا دیواری بر سرش نریزد یا درندهای آسیبش نرساند و چون موعد مرگ فرانرسد، او را در برابر مرگ رها سازند...ص 389
سیری ناپذیری نفس به هر چیزی فقر است...ص 391
چشمهای که ارواح مؤمنان در آن مأوی گزینند «سلمی» نام دارد...ص 397
ده چیز سخت:
1.سنگ 2.آهن 3.آتش 4.آب 5.ابر 6.باد 7.فرشته مأمور فرستادن باد 8.فرشتهی مرگ (عزرائیل) 9.مرگ 10.فرمان خدا...ص 397
شرمساری در دنیا آسانتر از دوزخ رفتن است...ص 405
امام حسن(ع) در وصف یکی از برادران شایسته خویش میفرماید: او از دیدگاه من از همه مردم بزرگتر بود و اساس بزرگی او به دیده من، کوچکی دنیا در دیده او بود...ص 407
گویا آنچه ترسناک است با ورودی هولناک و فرودی ناشناخته و مزهای ناگوار در رسیده تا به جانهای شما در آویزد و میان شما و عمل فاصله اندازد؛ پس در عمر باقی مانده در سایه تندرستی خود چنان در انجام عمل نیک شتاب کنید که گویا ناگهان آن بر شما شبیخون خواهد زد و شما را از روی زمین به درون زمین خواهد کشاند...ص 417
ارواح مؤمنین در شب جمعه؛ زیر صخره بیتالمقدس که پایینترین مرتبه عرش خداست فرود آیند...ص 423
بهشت در جانب راست آن و دوزخ در جانب چپ صخره و در قعر زمین است...ص 423
غیبت خورش سگهای جهنم است...ص 427
مرگ تو را میجوید و نزدیک است که تو را دریابد...ص 433
از غافلانی که به زرق و برق دنیا روی آوردهاند نباشید...ص 437
آرایش دنیا فتنه انگیز و دلبستگی به آن گناه است...ص 479
قدرت و ثروت؛ انسان را از نزدیک بودن اجل غافل میکند...ص 479
ارزشمندترین مردم کسی است که دنیا را برای خود باارزش نداند...ص 489
حضرت علی(ع) بیماری را دید که بهبود یافته است؛ فرمود پاک کننده گناهان بر تو گوارا باد...ص 493
سود دهی ثروت برای جامعه کمال مردانگی است...ص 499
به جابر میفرماید: با شتاب در رهسپاری به سرای دیگر، دوستی خدا را بجوی...ص 503
روزی حضرت به جابر فرمود: به خدای سوگند، شب را اندوهناک و دل آشوب به صبح رساندم؛ جابر عرضه داشت: انبوه برای این دنیا؟ فرمود: نه، بلکه اندوه نگرانی از آخرت...ص 507
ای جابر چنان در دنیا سکنی گزین که گویا ساعتی در آن هستی و سپس راهی سرای دیگر خواهی شد یا که گویا ثروتی است که به خواب ببینی و بدان شاد و مسرور شوی؛ چون از خواب برخیزی در کفت چیزی نباشد...ص 509
ای جویای بهشت! چقدر خوابت طولانی و مرکبت آهسته و همتت ضعیف و ناتوان است. ای آتش گریز! چه شتابان مرکبت را به سوی دوزخ میتازی و چه پر تلاش اسباب فرورفتن در آتش را گرد هم میآوری...ص 515
پس چه کسی شنیده است نزدیکی دور و دوری نزدیک را و بنیانی ویران و آرامی بیمناک و مقیمی بیقرار و ماندگاری راهی شده را جز اهل قبور...ص 517
افسوس خورندهترین مردم در رستاخیز، بندهای است که عدالت را توصیف کند و آنگاه خود در حق دیگری بر خلاف عدالت عمل نماید...ص 531
صلهی رحم حساب روز جزا را آسان نماید و مرگ را عقب اندازد...ص 533
پیشینیان ما که ریشههای ما هستند، رفتهاند؛ ما که شاخههای آنانیم، نخواهیم ماند...ص 533
خدا بنده مؤمن را از دنیا پرهیز دهد همانطور که طبیب بیمار را پرهیز دهد...ص 535
همانا خداوند دنیا را به دوست و دشمن بدهد ولی دینش را جز به دوستدارش ندهد...ص 535
خطاب به عبدالله بن جندب: ای عبدالله! به طور قطع، ابلیس دامهای خود را در این سرای فریب گسترده و هدفش از آن جز دستیابی به دوستان ما نیست...آنان با خدا انس دارند و از آنچه خوشگذرانها به آن عادت کردهاند گریزاناند. به یقین اینان دوستان مناند که به خاطر آنها هر فتنهای ریشه کن شود و هر بلایی برطرف گردد...ص 537
ای پسر جندب! لازم است هر مسلمانی که با ما آشناست، در هر شبانهروز به ارزیابی خود پردازد و محاسبه نفس نماید. اگر در کارنامه خود کردار نیکی دید بر آن بیفزاید و اگر گناهی مشاهده کرد از آن آمرزش خواهد تا روز قیامت رسوا نگردد...ص 537
مادر حضرت سلیمان(ع) به او گفت: فرزندم! از خواب(زیاد) پرهیز نما، زیرا در آن روز که مردم به اعمال خود نیازمندند، تو را دست خالی گذارد...ص 539
ای پسر جندب! اگر دوست داری که به مرتبه همسایگی خداوند جلیل دست یابی و در کنار او و در بهشت مسکن داشته باشی، باید دنیا به دیده تو خوار باشد و مرگ را مدنظر خود سازی...ص 543
خدای جلیل و عزیز تمام نیکی را در بهشت و تمام بدی را در دوزخ قرار داده است چرا که آن دو جاودانهاند...ص 549
به قول امام صادق(ع) عدهای جامه بیاعتنایی بر تن کرده، گردنبند هواپرستی بر گردن آویخته، دنبالرو شهوات گشته و دنیا را به آخرت ترجیح دادهاند و با این حال و روز وخیم، آرزوی باغهای بهشتی را در سر دارند! سزاوار نیست چنین شخصی که کردارش مانند تبهکاران است به جایگاه نیکان چشم طمع دوزد...ص 549
خداوند؛ قدرتنمایی که اظهار بزرگی میکند در روز قیامت زبون و خوار سازد. هرکه در این دنیا حرمت الهی را بشکند، خداوند؛ بین او و بهشت، لذت، نعمت و کرامتش که برای اهل بهشت ابدی و جاودانه ساخته است، برای همیشه جدایی افکند که هرگز به آنها دست نیابد...ص 565
3 چیز است که هرکه به آنها دست آویزد به آرزوهای دنیوی و اخروی خود دست یابد:
1.پناه بردن به خدا 2.خرسند بودن به قضای خدا 3.خوش بین بودن به خدا...ص 567
توانگری در 3 چیز است:
1.قناعت 2.قطع امید از مال و منال مردم 3.ترک زیاده طلبی...ص 571
زن ذلیلی موجب تباهی دین و دنیا میشود...ص 575
هر کس دنیا را به ناحق خواهد از آخرت به حق محروم شود...ص 579
خردمند 3 چیز را در هیچ شرایطی فراموش نمیکند:
1.فناپذیر بودن دنیا 2.دگرگونی احوال 3.آسیبهای امان پذیر...ص 585
حقیقت ایمان در گروی 3 چیز است:
1.فهم عمیق دین 2.برنامهریزی خوب در زندگانی 3.شکیبایی در پیشامدهای ناگوار...ص 587
معنی کفر همان نافرمانی است که از راه سرپیچی و انکار و سبک شمردن و بیاعتنایی نسبت به هر چیز کوچک و بزرگ صورت میگیرد..هر کس از هر آیین و گروهی اگر راه و روش او مطابق این توضیحات باشد، به طور قطع کافر است...ص 595
معنی شرک؛ همان پایبند بودن به هر گناهی است که خداوند به آن نافرمانی شود، خواه آن گناه کوچک باشد و خواه بزرگ؛ به هر صورت مرتکب چنان گناهی مشرک است...ص 595
کسی که بفهمد نجیب میشود...ص 645
امیر مؤمنان(ع) میفرماید: در زندگی جز برای این دو مرد خیر نباشد:
1.مردی که هر روز بر نیکوکاری افزاید. 2.مردی که با توبه، برای مرگش آماده شود...ص 645
برای 3 کس امید نجات نیست:
1.همنشین فرمانروای ستمپیشه 2.هوسباز 3.فاسق آشکار کننده فسق...ص 647
دلبستگی به دنیا موجب غم و اندوه شود و دل نبستن به دنیا آسودگی روحی و جسمی آورد...ص 649
خوش زیستن؛ داشتن خانهای اجارهای و نانی خریدنی است...ص 649
آنگاه که کار دنیایت نیکو گردید به (صحت) دینت بدبین شو...ص 653
هر کس هنگام خشم، رغبت، ترس و شهوت؛ خودش را نگه دارد، خداوند جسمش را بر آتش حرام کند...ص 655
اندازه یقین این است که از چیزی جز خدا نترسی...ص 655
آنکه از خدا بیم داشته باشد، نفس او از دنیا دست بر کشد...ص 657
هر کس دلبسته دنیا شود در 3 صفت اسیر گردد:
1.اندوهی که به پایان نرسد. 2.آرزویی که به دست نیاید. 3.امیدی که به آن نتوان رسید...ص 667
خداوند دری از دنیا را به روی بنده نگشاید جز آنکه دو در از درهای زیادهخواهی را بر او گشاید...ص 673
از امام صادق(ع) سؤال شد بنده چه هنگام آسودگی یابد؟ فرمود: در نخستین روزی که به بهشت رود...ص 675
لقمان به پسرش گفت: از خدای آنگونه هراسان باش که اگر نیکی همه جن و انس را به درگاهش ببری باز هم تو را عذاب کند و به خدای آنگونه امید داشته باش که چون گناهان جن و انس را به درگاهش ببری از تو درگذرد...ص 683
مصیبتی را که شکیب آن به تو داده شده و به خاطر آن مصیبت پاداشی از جانب خداوند بر تو لازم شده را مصیبت مشماری؛ براستی مصیبت آن است که با پیش آمدن آن، مصیبت زده با ناشکیبایی، از اجر و پاداش مصیبت محروم ماند...ص 685
محبوبترین مؤمنان در پیشگاه خداوند کسی است که مؤمن تنگدست را در نیازهای دنیوی و مخارجش یاری کند و نیز آن کس که یاری کند و سود رساند و ناخوشایندی را از مؤمنان دور سازد....ص 685
صلهی رحم، حساب روز جزا را آسان نماید...ص 685
به راستی که مؤمنان بر دنیا تکیه نزنند و از پیشامد رستاخیز آسوده نباشند...ص 689
اهل دنیا فراموش پیشهاند...ص 689
یونس به امام صادق(ع) عرض کرد: فرمانپذیری من از شما و آنچه از حق شما را که خدای بر من شناسانده برای من محبوبتر از تمامی دنیاست. یونس میگوید پس از پایان سخن؛ آثار را در امام(ع) دیدم. آنگاه امام(ع) فرمود: ای یونس! ما را نادرست قیاس کردی. دنیا و آنچه در آن است چیست؟ آیا جز جلوگیری از سرما و گرما و پوشاندن عورتی است؟ و حال آنکه تو با دوستداری ما به زندگی جاودان دست یافتهای...ص 695
از نشانههای روزگار فرصت ربایی است و راه و رسم زمانه، از دست دادن فرصت است...ص 697
امام صادق(ع) هنگام مصیبت میفرمود: سپاس خدایی را که مصیبتی در دین من نیفکند...ص 697
لقمان به پسرش گفت: به راستی دنیا دریایی عمیق است که مردمی بسیار در آن غرقهاند...ص 703
هرکه به خدای تعالی بیاندیشد از اهل دنیا و مشتاقان به آن دوری جوید و به آنچه نزد پروردگارش باشد مشتاق گردد...ص 705
رها کردن دنیا فضیلت است...ص 705
خوش اخلاقی موجب طول عمر است...ص 707
خطاب به هشام: همانطور که دنیاپرستان حکمت را برای شما واگذاشتند شما نیز دنیا را برای آنان واگذارید...ص 709
جسمهای شما را بهایی جز بهشت نباشد، پس آنها را به چیز دیگری نفروشید...ص 709
امام علی(ع): تنگ نظر به بهشت و سخاوت ورز به دوزخ در نیاید...ص 711
ای هشام! خدا رحمت کند کسی را که...مرگ و پوسیدگی بدن را یاد آورد و بداند که بهشت در میانه ناخوشایندیها و دوزخ در میانه شهوتهاست...ص 711خداوند از خشمگیری در روز رستاخیز جلوگیری میکند برای کسی که:
1.از ریختن آبروی مردم خودداری کند. 2.از خشمگیری بر مردم خودداری کند...ص 711
زمانه طولانی است اما برای مردمش کوتاه است...ص 711
امام زینالعابدین(ع): آنچه در شرق و غرب و آنچه خورشید بر آن تابیده را نزد دوستداران خدا همچون سایه میداند...ص 713
مسیح(ع) به حواریون: ای بندگان بد! بلندی نخل شما را به هراس میاندازد و خار و سختی بالاروی از آن را به یاد میآورید و شیرینی و منافع ثمره نخل را از یاد میبرید؛ همینطور سختی کار آخرت را به یاد میآورید و روز فرارسیدنش بر شما طولانی میآید و نعمت و روشنی و سودی که به آنها دست مییابید را از یاد میبرید...ص 713
مسیح(ع) به حواریون: به راستی بیقرار ترین شما هنگامه مصیبت؛ دنیا دوست ترین شما و همانا بردبارترین شما هنگامه مصیبت پارساترین شما در دنیاست...ص 715
حیا از ایمان است و ایمان در بهشت؛ بیحیایی از درشتی است و درشتی در دوزخ است...ص 719
ای هشام! مرد مؤمن نباشد تا اینکه هراسناکِ امیدوار باشد و هراسناکِ امیدوار نباشد تا اینکه به آنچه هراس و امید دارد عمل نماید...ص 719
آهنگ پیشواز و آوای انتظار مذهبی با موضوع عید غدیر / کد آهنگ پیشواز همراه اول
آهنگهای پیشواز و آواهای انتظار با موضوع «عید غدیر خم» را در زیر ملاحظه می کنید، برای فعّال سازی هر یک از آهنگ ها، کد کنار نام آوای انتظار مورد پسند خود را به شماره 8989 پیامک نمایید.
76141 امامت
72583 غدیر
72582 غدیر از روز بیعت قصه
72581 غدیر از درد مولا
72580 اگر خارم کنار گل
72579 یا علی یا علی
72578 با علی بود
72577 خاک در او آبرویم
72576 من گدای تو ام
72575 گل روی تو میبوسم
72574 مدد یا حیدر2
72573 مدد یا حیدر
72572 امیر المومنین
72559 اساس وبنیان علی است
72558 شیر خدا
72557 به یاد امیر
72556 علی است مولای او
72555 نسیم رحمت
72554 خم غدیر
72553 من ینکر فضلک یاحیدر2
72552 من ینکر فضلک یا حیدر
72551 من از تو دم میزنم
72550 امیرالمومنین
72549 علی ای همای رحمت 2
72548 ولایت
72547 تجلی بخش
72546 علی ای همای رحمت
72545 مژده از غدیر2
72544 مژده از غدیر1
72543 حرف ندا
72542 علی بود
72541 چهره دوست
72540 ایینه کبریا
72539 علی جانم
72538 مسلمان غدیرم
72537 گنج ویرانه هایی
72536 اینکه دستش بود
72535 از لب پیک حق3
72534 از لب پیک حق2
72533 از لب پیک حق1
72532 به شادی2
72531 به شادی1
72530 نظر به بندگان
72529 عصا در دست موسی
72528 چو جان در پیکر ادم
72527 نخستین نقش عالم
72526 تو طبیب دردی
72525 دل اگر که خواهی
72524 به خدای منان
72523 انگشت نما
72522 ره مکه پویم
72521 ساقی کوثر3
72520 ساقی کوثر2
72519 ساقی کوثر1
72518 مرغ دل
72517 ای نگار نازنین3
72516 ای نگار نازنین2
72515 ای نگار نازنین1
72514 بی تو تنها و غریبم
72513 شفای درد بی دوای من
72512 وصی احمد
72511 یا علی مدد حیدر
72510 تو فخر یزدانی
72509 شاه یلان
72508 جنت ز بوی تو
72507 فخر زمان3
72506 فخر زمان2
72505 فخر زمان1
72504 ذاکر حیدرم3
72503 ذاکر حیدرم2
72502 ذاکر حیدرم1
72501 ای قبله
72500 ای قبله اهل یقین3
72499 ای قبله اهل یقین2
72498 ای قبله اهل یقین1
72497 آمده از خالق
72496 دیدی که ز معبود
72495 غدیر3
72494 غدیر2
72493 غدیر1
72492 امیر المومنین مولا
72491 من کی ام
72490 مولا علی علی3
72489 مولا علی علی2
72488 مولا علی علی1
72487 یا امیر المومنین
72486 الهم کن لولیک
72485 من کنت مولاه
72484 لطف حق2
72483 لطف حق1
72482 دل عاشق من3
72481 دل عاشق من2
72480 دل عاشق من1
72479 حیدر مولا
72478 نظری به بینوا کن
72477 چشمه خم3
72476 چشمه خم2
72475 چشمه خم1
72474 علی(ع) امیرم
72473 به جنگ ها پیامبر
72472 سیدنا سلام3
72471 سیدنا سلام2
72470 سیدنا سلام1
72469 بر دست ختم الانبیا2
72468 بر دست ختم الانبیا1
72467 بلغ ما انزل3
72466 یا علی مولا
72465 بلغ ما انزل2
72464 بلغ ما انزل1
72463 کنج خانه
72462 یا علی(ع) جان3
72461 یا علی(ع) جان2
72460 یا علی(ع) جان1
72459 میر دل ها
72458 نور کبریایی3
72457 نور کبریایی2
72456 نور کبریایی1
72455 اگه عیسی
72454 اگه موسی
72453 اگه یوسف
72452 اگه ابراهیم از اتیش
72451 توی طوفان بلا
72450 توبه ادم
72449 ای که گفتی
72448 مولای من علی2
72447 مولای من علی1
72416 مولا2
72415 مولا1
72414 اشهد یاامیرالمومنین2
72413 اشهد یاامیرالمومنین1
72412 زیارت امیر المومنین3
72411 زیارت امیر المومنین2
72410 زیارت امیر المومنین1
72409 جانم
72408 ای ذکر دل جوی
72407 ای جان جانانم3
72406 ای جان جانانم2
72405 ای جان جانانم1
72404 به جز تو کیست
72403 تو روی خاک
72402 مولا وسرور3
72401 مولا وسرور2
72400 مولا وسرور1
72399 سلطان زمین و آسمان3
72398 سلطان زمین و آسمان2
72397 سلطان زمین و آسمان1
72396 علی علی حیدر
72395 تمام جان و دل3
72394 تمام جان و دل2
72393 تمام جان و دل1
72392 ای دیده بنگر
72391 مجنون حیدر3
72390 مجنون حیدر2
72389 مجنون حیدر1
72388 تابال عشق بر سر ما
72387 ای مهر تو
72386 خورشید اذان ماذنه ها
72343 شاه ولا
72342 تا وقتی دنیا دنیاست
72341 قیله ی دل
72340 شیر دلاور
72339 ذره و خورشید
72338 روزی که خدا
72337 یا علی علی مولا
72336 مولا امیر المومنین
72335 ای رهبر دنیا و دین
72334 قلم عفو خدا
72333 هرکه من مولای اویم
72332 اینجا غدیر است
72085 نور دو عین
72076 حدیث لافتی
70662 نذر سبز
67543 تویی دلبر
67542 شیر دلاور
67541 حامی دینی
67540 تو رو دارم
67539 عید ساقی کوثر
67538 به انتخاب خدا
67537 با امیر
67536 علی بود 2
67535 علی بود 1
67534 عالم آرا
67533 یا حیدر
67532 ترانه ی یا علی
67531 پیک بشیر
67530 کعبه و زمزم
67529 حب علی
67528 قربونه راهی
67527 قاهرالعدو
67526 ای پیشگاه
67525 ای نور چشم مصطفی
67524 ای که بود
67523 بشارت از خدا
67521 از توی آسمونها
67520 امام علی
67519 من شیعه هستم
67518 ولای علی
67517 وصی المصطفی
67516 بابی انت و امی
67515 جگر غمناکم
67514 ولای علی
67513 ندای جبرییل
67512 می پرستان ولا
67511 من کنت مولا (1)
67510 من کنت مولا
67509 گره گشا
67508 عید تولی
67507 الیوم اکملت
67505 شاه مردان ای علی
67502 قوالی خوانی علی مولا
67501 قوالی خوانی غدیر
67498 دعای روز عید غدیر
67496 ناد علیا
67495 علی مولا علی
67494 علی دلبر
65536 عید غدیر 3
65535 عید غدیر 2
65534 عید غدیر 1
62603 من کنت مولاه
62568 عشق تو گرمی خون منه
62494 من کنت مولا
62493 حیدر است مولا
62492 علی(ع) شیر خدا
62491 مولانا یا علی (ع)
62490 علی(ع) مع الحق
62489 یا حیدر یا علی (ع)
62488 خم غدیر
62487 عاشق حیدر (ع)
62486 نعم الامیر
62485 من کنت مولا
62484 عید غدیر
62483 دوستان علی (ع)
62482 اینست علی (ع)
62481 حیدر (ع)
62480 عید غدیر مبارک
62479 مهر علی (ع)
62478 عاشقا تبریک
20524 بیتاب هستم
20523 محب حیدر(ع)
20522 وصی پیغمبر حیدر بود
20521 پر زد مرغ دلم
20520 دین خدا شده کامل
20519 هرکی دلش خداییه
20518 فرشته ها دور سر علی
20517 آبروی تو
20516 عید انبیاء
20515 عید غدیر مبارک است
20514 گلشن
20513 روز عید خدا
20512 در غدیر خم